on a whim

پیشنهاد کاربران

🔸 **معادل فارسی:**
از روی هوس / ناگهانی / بدون فکر قبلی / فی البداهه
در زبان محاوره ای:
به عملی گفته می شود که بدون برنامه ریزی یا دلیل منطقی انجام شده، معمولاً فقط از روی احساس یا میل آنی.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🔸 **تعریف ها:**
1. ** ( ناگهانی – احساسی ) :**
کاری که به طور ناگهانی و بدون تفکر یا برنامه ریزی قبلی انجام می شود.
مثال: She bought the ticket on a whim and flew to Paris the next day.
او بلیت را از روی هوس خرید و روز بعد به پاریس پرواز کرد.
2. ** ( بی برنامه – خودانگیخته ) :**
وقتی فردی تصمیمی می گیرد فقط چون �حسش را دارد�، نه به خاطر منطق یا ضرورت.
مثال: I decided to dye my hair red on a whim.
تصمیم گرفتم موهایم را از روی هوس قرمز کنم.
3. ** ( در رفتار یا تصمیم گیری ) :**
اشاره به رفتاری لحظه ای و پیش بینی ناپذیر.
مثال: He often changes plans on a whim.
او اغلب برنامه هایش را ناگهانی عوض می کند.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
impulsively – spontaneously – without thinking – on impulse – for no reason
- - -
🔸 **مثال های کاربردی:**
* We went to the beach on a whim and ended up staying all weekend.
از روی هوس به ساحل رفتیم و آخر هفته همان جا ماندیم.
* He quit his job on a whim and moved to another city.
او ناگهانی از کارش استعفا داد و به شهر دیگری رفت.
* She called her ex on a whim, not expecting him to answer.
او از روی هوس به دوست پسر سابقش زنگ زد، بدون اینکه انتظار پاسخ داشته باشد.

بیخود_بی جهت
on a whim
از روی هوی و هوس، بی دلیل، بی جهت، بیخود
I didn't leave just on a whim ( =for no good reason ) .
من فقط از روی هوس ( =بیخود و بدون دلیل موجه ) آنجا را ترک نکردم.
یهویی
همینطوری
a sudden wish or idea, especially one that cannot be reasonably explained:
We booked the trip on a whim.
از روی هوس