1. We're going to be meeting there on a regular basis.
[ترجمه گوگل]قرار است به طور منظم در آنجا ملاقات کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور منظم در آنجا جلسه خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به طور منظم در آنجا جلسه خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The equipment is checked on a regular basis.
[ترجمه گوگل]تجهیزات به طور منظم بررسی می شود
[ترجمه ترگمان]تجهیزات به طور منظم چک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجهیزات به طور منظم چک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I'm saving money on a regular basis.
[ترجمه گوگل]من به طور منظم پول پس انداز می کنم
[ترجمه ترگمان]من به طور منظم پول پس انداز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به طور منظم پول پس انداز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I suggest that we have regular meetings/meet on a regular basis.
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد می کنم که به طور منظم جلسات داشته باشیم / به طور منظم ملاقات کنیم
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که جلسات منظم داشته باشیم \/ بطور منظم ملاقات کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که جلسات منظم داشته باشیم \/ بطور منظم ملاقات کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I would never recommend using a sunbed on a regular basis.
[ترجمه گوگل]من هرگز استفاده از تخت آفتابگیر را به طور منظم توصیه نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من هرگز استفاده از a را به طور منظم توصیه نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من هرگز استفاده از a را به طور منظم توصیه نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We hear from him on a regular basis .
[ترجمه گوگل]ما به طور منظم از او می شنویم
[ترجمه ترگمان] طبق معمول ازش خبر داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] طبق معمول ازش خبر داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The group meets on a regular basis, usually weekly or biweekly.
[ترجمه گوگل]این گروه به طور منظم، معمولاً هر هفته یا دو هفته یکبار تشکیل جلسه می دهد
[ترجمه ترگمان]این گروه به صورت منظم و معمولا هفتگی یا دو هفته ای تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این گروه به صورت منظم و معمولا هفتگی یا دو هفته ای تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We meet on a regular basis.
[ترجمه گوگل]ما به طور منظم ملاقات می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور منظم یکدیگر را ملاقات می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به طور منظم یکدیگر را ملاقات می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Never daring to use them on a regular basis, they were placed inside a display cabinet for many years.
[ترجمه گوگل]هرگز جرات استفاده از آنها را به طور منظم نداشتند، آنها برای سالها در یک کابینت قرار می گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز جرات نداشتند به طور منظم از آن ها استفاده کنند، آن ها چندین سال درون یک صفحه نمایش گذاشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز جرات نداشتند به طور منظم از آن ها استفاده کنند، آن ها چندین سال درون یک صفحه نمایش گذاشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Among stocks, only the railroads paid dividends on a regular basis.
[ترجمه گوگل]در میان سهام، تنها راه آهن به طور منظم سود سهام پرداخت می کرد
[ترجمه ترگمان]در میان سهام فقط خطوط راه آهن به طور منظم سود سهام را پرداخت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در میان سهام فقط خطوط راه آهن به طور منظم سود سهام را پرداخت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Actually, he does beat himself up pretty good on a regular basis.
[ترجمه گوگل]در واقع، او مرتباً خودش را خیلی خوب می زند
[ترجمه ترگمان]در واقع، اون به خوبی خودش رو خوب کتک زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در واقع، اون به خوبی خودش رو خوب کتک زده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They book out-of-town acts on a regular basis.
[ترجمه گوگل]آنها به طور منظم برنامه های خارج از شهر را رزرو می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها اقدامات خارج از شهر را به طور منظم انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها اقدامات خارج از شهر را به طور منظم انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. It is intended to update this listing on a regular basis.
[ترجمه گوگل]در نظر گرفته شده است که این فهرست به طور منظم به روز شود
[ترجمه ترگمان]این فهرست به منظور به روز رسانی این فهرست به صورت منظم در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فهرست به منظور به روز رسانی این فهرست به صورت منظم در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. As one who loves the theatre and reviews on a regular basis, I fall somewhere between auntie and Agate.
[ترجمه گوگل]به عنوان کسی که عاشق تئاتر است و به طور منظم نقد می کند، جایی بین عمه و عقیق قرار می گیرم
[ترجمه ترگمان]به عنوان کسی که تئاتر و مرور را به طور مرتب دوست دارد، در جایی بین خاله و agate قرار می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان کسی که تئاتر و مرور را به طور مرتب دوست دارد، در جایی بین خاله و agate قرار می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. If going along to a group on a regular basis helps you to stick at it - do it.
[ترجمه گوگل]اگر رفتن به یک گروه به طور منظم به شما کمک می کند که به آن پایبند باشید - این کار را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]اگر با یک گروه منظم به یک گروه بروید، به شما کمک می کند که آن را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر با یک گروه منظم به یک گروه بروید، به شما کمک می کند که آن را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید