اسم ( noun )
• : تعریف: a miscellaneous collection; miscellany.
- The junk dealer collected an omnium-gatherum of spare parts.
[ترجمه گوگل] دلال آشغال یک omnium-gatherum از قطعات یدکی جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان] فروشنده خرت و پرت یک omnium از قطعات یدکی را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فروشنده خرت و پرت یک omnium از قطعات یدکی را جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید