omnibus

/ˈɑːmnəbəs//ˈɒmnɪbəs/

معنی: اتوبوس
معانی دیگر: (رستوران) مستخدم، جنگ آثار یک نویسنده یا آثار مربوط به موضوع بخصوص، کلیات، چند کاره، چند هدفی، چند کاربردی، چندگانه، توده مردم، عامه
omnibus (book)
کتابی که چندین حکایت و داستان نمایشی درآن چاپ کرده وبهای اندکی می فروشند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: omnibuses
(1) تعریف: a large, long motor vehicle for transporting passengers; bus.

- Several people were standing in a queue waiting for the omnibus.
[ترجمه گوگل] چند نفر در صف منتظر اتوبوس ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان] چند نفر در صف منتظر اتوبوس ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a book that is a collection of short works by the same author or on a single theme.
مشابه: anthology

- I read A Christmas Carol by Charles Dickens in an omnibus on the Christmas theme.
[ترجمه گوگل] من یک سرود کریسمس نوشته چارلز دیکنز را در یک اتوبوس با موضوع کریسمس خواندم
[ترجمه ترگمان] من یه کریسمس \"کارول\" رو با \"چارلز دیکنز\" تو یه قطار کریسمس خوندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: concerning or including a large collection of things.

- The House produced an omnibus spending bill rife with pork.
[ترجمه گوگل] مجلس یک صورتحساب مخارج همه جانبه مملو از گوشت خوک تولید کرد
[ترجمه ترگمان] خانه یک واگون پر سر و صدا می کرد که پر از گوشت خوک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an omnibus bill
لایحه چندگانه (که حاوی چند لایحه ی فرعی یا وابسته است)

2. I enjoy the omnibus edition of Eastenders on Sunday.
[ترجمه گوگل]من از نسخه omnibus Eastenders در روز یکشنبه لذت می برم
[ترجمه ترگمان]من از این نسخه از ایستگاه اتوبوس در روز یکشنبه لذت می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Omnibus editions of novels tend to be too heavy to be read with comfort.
[ترجمه گوگل]نسخه‌های Omnibus رمان‌ها خیلی سنگین هستند که نمی‌توان آنها را راحت خواند
[ترجمه ترگمان]نسخه های اومنیبوس رمان های جلد شده بیش از حد سنگین است که بتوان آن را با راحتی خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The man on the Clapham omnibus probably knows nothing about Rwanda.
[ترجمه گوگل]مردی که در کلپهام omnibus است احتمالاً چیزی در مورد رواندا نمی داند
[ترجمه ترگمان]مردی که سوار اتوبوس بود احتمالا در مورد Rwanda چیزی نمی دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What the lorry did for goods, the omnipresent omnibus soon did for passengers.
[ترجمه گوگل]کاری که کامیون برای کالاها انجام داد، اتوبوس همه جا حاضر به زودی برای مسافران انجام داد
[ترجمه ترگمان]آنچه که این کامیون برای کالا انجام داد، اتوبوس همه جا حاضر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yet every hotel had its omnibus meet the trains and charged each guest twenty-five cents for a one-way trip.
[ترجمه گوگل]با این حال، همه هتل‌ها اتوبوس‌های خود را با قطارها ملاقات می‌کردند و برای سفر یک‌طرفه از هر مهمان بیست و پنج سنت دریافت می‌کردند
[ترجمه ترگمان]با این حال همه هتل های خود را با قطارها ملاقات کرده بودند و هر مهمان بیست و پنج سنت برای سفر یک طرفه محکوم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That celebrated sage, the man on the Clapham omnibus, would no doubt readily assent to it.
[ترجمه گوگل]آن حکیم مشهور، مردی که در کلافام omnibus بود، بدون شک به راحتی با آن موافقت می کرد
[ترجمه ترگمان]آن حکیم مشهور، مردی که در اتوبوس بود، به آسانی موافقت نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Elsewhere the private carriage and the omnibus dominated early suburban traffic.
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر کالسکه شخصی و omnibus بر ترافیک اولیه حومه شهر مسلط بودند
[ترجمه ترگمان]در جایی دیگر، کالسکه خصوصی و امنی بوس، بر ترافیک اوایل حومه شهر تسلط داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Similar omnibus rates may be used in other trades - groundwork, carpentry and joinery, etc.
[ترجمه گوگل]نرخ‌های مشابه omnibus را می‌توان در سایر تجارت‌ها - زیرزمینی، نجاری و نازک کاری و غیره استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]نرخ omnibus مشابه ممکن است در زمینه های تجاری دیگر، groundwork، نجاری و غیره مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Forestry science is an omnibus science that comprises by much discipline.
[ترجمه گوگل]علم جنگلداری یک علم همه جانبه است که شامل رشته های زیادی است
[ترجمه ترگمان]علم جنگلداری، علمی امنی است که تحت انضباط زیادی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Illi mars gravis incubat, qui notus nimis omnibus, ignotus moritur sibi.
[ترجمه گوگل]Illi mars gravis incubat، qui notus nimis omnibus، ignotus moritur sibi
[ترجمه ترگمان]مارس mars gravis،، که سوار اتوبوس شده بود، ignotus moritur sibi بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They take you all over like an omnibus. They give you indigestion.
[ترجمه گوگل]آنها شما را مانند یک اتوبوس همه جا می برند به شما سوء هاضمه می دهند
[ترجمه ترگمان]همه شما را مثل امنی بوس می کنند به شما سو هاضمه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's an omnibus, sure as fate.
[ترجمه گوگل]این یک اتوبوس همه جانبه است، مطمئناً سرنوشت
[ترجمه ترگمان]این یک اتوبوس است، نه به عنوان تقدیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This omnibus system project reflects the figure of food company and beneficial result finally.
[ترجمه گوگل]این پروژه سیستم omnibus رقم شرکت مواد غذایی و در نهایت نتیجه سودمند را منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]این پروژه سیستم امنی، شکل شرکت غذا و نتایج سودمند آن را منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. On TV Omnibus and Young People's Concerts, he demystified serious music, making it exciting and fun.
[ترجمه گوگل]او در تلویزیون Omnibus و کنسرت های جوانان، موسیقی جدی را ابهام زدایی کرد و آن را هیجان انگیز و سرگرم کننده کرد
[ترجمه ترگمان]او در کنسرت ها و کنسرت ها جوان، موسیقی جدی را پخش می کند و آن را هیجان انگیز و سرگرم کننده می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتوبوس (اسم)
coach, bus, omnibus

انگلیسی به انگلیسی

• bus, large passenger vehicle; reprinted works of an author, works of the same theme reprinted together in a single edition; compilation
having different functions at the same time; compiled of various items
an omnibus is a written document such as a book which contains a large collection of stories or articles, often by the same person or about the same subject.
an omnibus is also a radio or television broadcast which contains two or more similar programmes that were originally broadcast separately.
an omnibus is the same as a bus; an old-fashioned use.

پیشنهاد کاربران

بپرس