1. Getting his book into print has been an Olympian task in itself.
[ترجمه گوگل]چاپ کتاب او به خودی خود یک کار المپیکی بوده است
[ترجمه ترگمان]گرفتن کتاب او به چاپ، یک کار Olympian در خود بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He viewed the world with Olympian detachment.
[ترجمه گوگل]او جهان را با جدایی المپیکی می نگریست
[ترجمه ترگمان]او جهان را با detachment Olympian نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He viewed the problem with Olympian detachment.
[ترجمه گوگل]او مشکل را مربوط به جدایی المپیک دید
[ترجمه ترگمان]او این مشکل را با یگان Olympian مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The importance of being an Olympian will vary from athlete to athlete.
[ترجمه گوگل]اهمیت المپیکی بودن از ورزشکاری به ورزشکار دیگر متفاوت است
[ترجمه ترگمان]اهمیت ورزش کار بودن در این مسابقات از ورزش کار به ورزش کار دیگر متفاوت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Kate Robinson and former Olympian Peter Breen, fourth last year, look to squeeze on to the podium.
[ترجمه گوگل]کیت رابینسون و پیتر برین، قهرمان سابق المپیک، چهارمین سال گذشته، به دنبال این هستند که به سکو برسند
[ترجمه ترگمان]کیت رابینسون و پیتر breen، بازیکن سابق المپیک سال گذشته، نگاهی به روی جایگاه تماشاچیان انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Forget the poetic image of a perspiring Olympian brow reaching storied heights.
[ترجمه گوگل]تصویر شاعرانه یک ابروی المپیکی عرقخورده را که به ارتفاعات بلندی میرسد را فراموش کنید
[ترجمه ترگمان]تصویر شاعرانه ای از پیشانی عرق Olympian را که به ارتفاعات پیچیده شده بود، فراموش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The college principal was an Olympian figure whom we hardly ever saw.
[ترجمه گوگل]مدیر کالج یک چهره المپیکی بود که به ندرت او را ندیده بودیم
[ترجمه ترگمان]مدیر کالج تنها کسی بود که به زحمت دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Titanic terror, then, precedes the Olympian joy.
[ترجمه گوگل]بنابراین، وحشت تایتانیک، مقدم بر شادی المپیک است
[ترجمه ترگمان]سپس، وحشت تایتانیک، شادی Olympian را پیش بر می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The main objects of religion, however, the Olympian Pantheon, separated themselves from nature.
[ترجمه گوگل]با این حال، اشیاء اصلی دین، پانتئون المپیک، خود را از طبیعت جدا کردند
[ترجمه ترگمان]اما موضوع اصلی مذهب، پانتئون را، که خود را از طبیعت جدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Eliza Grierson was known as a gossip of Olympian standards.
[ترجمه گوگل]الیزا گریرسون به عنوان شایعه پراکنی استانداردهای المپیک شناخته می شد
[ترجمه ترگمان]الیزا Grierson به عنوان شایعات درباره استانداردهای Olympian شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Olympian deities themselves no longer dominated public consciousness as they had done for centuries past.
[ترجمه گوگل]خود خدایان المپیا دیگر مانند قرنهای گذشته بر آگاهی عمومی تسلط نداشتند
[ترجمه ترگمان]خدایان Olympian دیگر مانند گذشته بر آگاهی عمومی تسلط نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In many cases, Olympian designs serve as the basis for apparel that the average couch potato will be able to buy.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد، طرح های المپیکی به عنوان پایه ای برای پوشاکی عمل می کنند که یک سیب زمینی کاناپه معمولی قادر به خرید آن است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، طراحی های موجود به عنوان اساس پوشاک مورد استفاده قرار می گیرند که به طور متوسط روی مبل راحتی می تواند خرید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The Olympian still projects an ideal of hard work, physical stamina, mental fortitude, competition for the sake of competition.
[ترجمه گوگل]المپیکی هنوز ایده آل کار سخت، استقامت بدنی، استحکام ذهنی، رقابت به خاطر رقابت را ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان المپیک هنوز هم یک ایده آل کار سخت، استقامت جسمانی، ثبات ذهنی، رقابت برای رقابت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. We must operate within the context of the Olympian Spirit.
[ترجمه گوگل]ما باید در چارچوب روح المپیک عمل کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید در زمینه روح Olympian عمل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید