• : تعریف: the branch of an olive tree as a token of peace, or any peace offering.
جمله های نمونه
1. Clarke also offered an olive branch to critics in his party.
[ترجمه مهناز یعقوبی] کلارک به حزب منتقدانش پیشنهاد صلح داد
|
[ترجمه گوگل]کلارک همچنین یک شاخه زیتون را به منتقدان حزبش پیشنهاد داد [ترجمه ترگمان]کلارک نیز یک شاخه زیتون به منتقدان حزب خود داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The olive branch stands for peace.
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون مخفف صلح است [ترجمه ترگمان]شاخه زیتون نماد صلح است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Management is holding out an olive branch to the strikers.
[ترجمه گوگل]مدیریت یک شاخه زیتون به اعتصاب کنندگان دراز می کند [ترجمه ترگمان]مدیریت یک شاخه زیتون به اعتصاب کنندگان را در دست دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He held out an olive branch to the opposition by releasing 42 political prisoners.
[ترجمه گوگل]او با آزادی 42 زندانی سیاسی یک شاخه زیتون را در اختیار مخالفان قرار داد [ترجمه ترگمان]او با آزاد کردن ۴۲ زندانی سیاسی یک شاخه زیتون به اپوزیسیون داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Olive branch symbolizes peace.
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون نماد صلح است [ترجمه ترگمان]شاخه زیتون نماد صلح است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Mosley had offered the olive branch.
[ترجمه مهناز یعقوبی] موسلی پیشنهاد صلح داده
|
[ترجمه گوگل]موزلی شاخه زیتون را تقدیم کرده بود [ترجمه ترگمان]Mosley شاخه زیتون را پیشکش کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Nor did the president offer much of an olive branch to the Republican majority in Congress.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور نیز به اکثریت جمهوری خواه کنگره، شاخه زیتون زیادی ارائه نکرد [ترجمه ترگمان]همچنین رئیس جمهور به اکثریت جمهوریخواهان در کنگره، بخش زیتون زیادی ارائه نکرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He graciously accepted the olive branch.
[ترجمه گوگل]او با مهربانی شاخه زیتون را پذیرفت [ترجمه ترگمان]او با مهربانی شاخه زیتون را پذیرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But far more important than the olive branch the President waved was the sword he flourished.
[ترجمه گوگل]اما مهمتر از شاخه زیتونی که رئیس جمهور تکان داد، شمشیری بود که او شکوفا شد [ترجمه ترگمان]اما مهم تر از شاخه زیتون، رئیس جمهور شمشیر را تکان داد و شمشیر را تکان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They gave every athlete an olive branch as a symbol of peace.
[ترجمه گوگل]آنها به هر ورزشکاری یک شاخه زیتون به عنوان نماد صلح دادند [ترجمه ترگمان]آن ها به هر ورزشکاری یک شاخه زیتون به عنوان نماد صلح دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Athens chose olive branch as symbolization of peace and friendship in the first modern Olympic Games.
[ترجمه گوگل]آتن شاخه زیتون را به عنوان نماد صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد [ترجمه ترگمان]آتن شاخه زیتون را به عنوان symbolization صلح و دوستی در اولین بازی های المپیک مدرن انتخاب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Israel an olive branch to Syria in a bid to end an escalating war of words.
[ترجمه گوگل]اسرائیل شاخه زیتون برای سوریه در تلاش برای پایان دادن به جنگ لفظی در حال افزایش است [ترجمه ترگمان]اسرائیل در تلاش برای پایان بخشیدن به جنگ فزاینده کلمات شاخه زیتون به سوریه فرستاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Jill was the first to hold out the olive branch after our argument.
[ترجمه گوگل]جیل اولین کسی بود که بعد از بحث ما شاخه زیتون را دراز کرد [ترجمه ترگمان]جیل اولین کسی بود که بعد از بحث ما شاخه زیتون را نگه داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This is an excellent time for offering the olive branch to enemies and competitors too.
[ترجمه گوگل]این زمان بسیار خوبی برای ارائه شاخه زیتون به دشمنان و رقبا است [ترجمه ترگمان]این زمان عالی برای ارائه شاخه زیتون به دشمنان و رقبا نیز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• limb from an olive tree; peace offering, gesture of goodwill if you offer an olive branch to someone, you say or do something in order to show that you want to end a disagreement or quarrel; a formal expression.