olive

/ˈɑːləv//ˈɒlɪv/

معنی: زیتون، رنگ زیتونی، روغنی
معانی دیگر: (گیاه شناسی)، درخت زیتون (olea europaea)، چوب زیتون، شاخه ی درخت زیتون، حلقه ی زیتون (برای آذین بندی - شاخه ی زیتون نشان صلح است)، (رنگ) سبز زیتونی، سبز مایل به زرد، (رنگ و پوست بدن) سبزه، زیتونی، وابسته به زیتون، اسم خاص مونث

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small green or black fruit with a pit, eaten raw or used as a source of oil.

(2) تعریف: the evergreen tree that bears such fruit, found esp. in warm parts of the Mediterranean.

(3) تعریف: a drab yellowish green color.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or derived from the olive fruit or tree.

- olive oil
[ترجمه گوگل] روغن زیتون
[ترجمه ترگمان] روغن زیتون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or pertaining to the color olive.

جمله های نمونه

1. olive oil
روغن زیتون

2. olive oil with a bit of lemon zest
روغن زیتون با کمی چاشنی لیمو

3. to extend the olive branch (to)
از در آشتی در آمدن (با)،پیشنهاد صلح دادن (به)

4. i fry potatoes in olive oil
سیب زمینی را در روغن زیتون سرخ می کنم.

5. then instill a few drops of warm olive oil
سپس چند قطره روغن زیتون گرم (در آن) بچکانید.

6. Call me not olive till thou see me gathered.
[ترجمه گوگل]مرا زیتون نخوان تا وقتی که مرا جمع کرده ای ببینی
[ترجمه ترگمان]به من زنگ بزن نه اولیو تا وقتی که من جمع و جورش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Heat the olive oil over a moderate flame .
[ترجمه گوگل]روغن زیتون را روی شعله متوسط ​​گرم کنید
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون را بر روی یک شعله متوسط حرارت دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The skirt she wears is olive.
[ترجمه 👑M.R👑] دامنی که پوشیده زیتونی است
|
[ترجمه علی جوادی] دامنی که او پوشیده است به رنگ زیتونی است.
|
[ترجمه گوگل]دامنی که می پوشد زیتونی است
[ترجمه ترگمان]دامنی که پوشیده زیتون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Have you eaten a kind of fruit called olive?
[ترجمه مهسا] آیا تا به حال میوه از به اسم زیتون خورده اید؟
|
[ترجمه گوگل]آیا نوعی میوه به نام زیتون خورده اید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما یک نوع میوه به نام زیتون خورده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Olive oil and garlic feature prominently in his recipes.
[ترجمه گوگل]روغن زیتون و سیر به طور برجسته در دستور العمل های او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون و سیر سیر به طور برجسته در دستور العمل ها استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I try to use olive oil whenever possible.
[ترجمه گوگل]سعی می کنم تا حد امکان از روغن زیتون استفاده کنم
[ترجمه ترگمان]من سعی می کنم هر وقت که ممکن است از روغن زیتون استفاده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mix together the mustard and olive oil.
[ترجمه گوگل]خردل و روغن زیتون را با هم مخلوط کنید
[ترجمه ترگمان]خردل دان و روغن زیتون را با هم مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The olive branch stands for peace.
[ترجمه گوگل]شاخه زیتون مخفف صلح است
[ترجمه ترگمان]شاخه زیتون نماد صلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She likes olive because it symbolizes peace.
[ترجمه گوگل]او زیتون را دوست دارد زیرا نماد صلح است
[ترجمه ترگمان]او زیتون را دوست دارد چون نشانه صلح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For the best results use olive oil. Not just any olive oil, mind - only the finest quality will do.
[ترجمه گوگل]برای بهترین نتیجه از روغن زیتون استفاده کنید نه فقط هر روغن زیتون، فکر کنید - فقط بهترین کیفیت این کار را می کند
[ترجمه ترگمان]برای بهترین نتایج از روغن زیتون استفاده کنید نه تنها روغن زیتون، ذهن - فقط بهترین کیفیت می تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیتون (اسم)
olive

رنگ زیتونی (اسم)
olive

روغنی (صفت)
oily, greasy, buttery, oleic, oleaginous, olive, unctuous

تخصصی

[نساجی] زیتونی رنگ
[پلیمر] زیتون

انگلیسی به انگلیسی

• evergreen tree having slender silvery leaves and bearing small ovoid fruits (usually in mediterranean climates); edible fruit of the olive tree which is pressed for oil and pickled for food; dull yellowish green color
of or made from olives or olive trees; olive-colored
an olive is a small green or black fruit with a bitter taste.
something that is olive or olive green is yellowish-green.

پیشنهاد کاربران

جسم زیتونی ( اسم ) : تورم بیضی شکل صاف در قسمت فوقانی پیاز مغز در هر طرف که این شامل توده ای از یاخته های عصبی ( عمدتا ماده خاکستری ) است.
دوستان به تلفظش توجه کنین:
/ˈɑːləv/
در زمینه لوله کشی و اتصالات لوله، بوش زیتونی یک جزء کوچک و استوانه ای شکل است که به همراه اتصالات فشاری برای ایجاد آب بندی بین لوله ها استفاده می شود و معمولاً از برنج یا فلز نرم دیگری ساخته می شود. از آنجایی که ظاهر این بوش شبیه زیتون است، این نام را گرفته است.
olive
زیتون Olive
نام علمی Olea europaea
my oliva یعنی چی
زیتون
رنگ زیتونی
زیتون
Pour olive oil on the bread
زیتون
Olive branch
پیشنهاد صلح
پیشنهاد اشتی
( شاخه زیتون نماد صلح واشتی است )
سبز زیتونی
رنگ زیتونی
زیتون، زیتون سیاه
پوست سبزه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس