oligarchic


وابسته به حکومتی که بدست چند تن اداره می شود، بست مشتی مردم اداره میشود

جمله های نمونه

1. The oligarchic character of parties, unions and other supposed channels of communication between citizens and government leaders is asserted.
[ترجمه گوگل]خصلت الیگارشی احزاب، اتحادیه‌ها و دیگر کانال‌های ارتباطی مفروض بین شهروندان و رهبران دولت مطرح است
[ترجمه ترگمان]قدرت oligarchic احزاب، اتحادیه ها و دیگر کانال های ارتباطی که بین شهروندان و رهبران دولتی قرار دارند، تاکید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The banking system is oligarchic and the political system has metastasized into state capitalism.
[ترجمه گوگل]نظام بانکی الیگارشی است و نظام سیاسی به سرمایه داری دولتی متاستاز داده است
[ترجمه ترگمان]سیستم بانکی oligarchic است و نظام سیاسی به سرمایه داری دولتی نفوذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The oligarchic fortunes are in oil and metals.
[ترجمه گوگل]ثروت الیگارشی در نفت و فلزات است
[ترجمه ترگمان]سرمایه oligarchic (oligarchic)در نفت و فلزات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Oligarchic groups dominate investment flows, investing 30 per cent more than other private owners.
[ترجمه گوگل]گروه های الیگارشی بر جریان های سرمایه گذاری تسلط دارند و 30 درصد بیشتر از سایر مالکان خصوصی سرمایه گذاری می کنند
[ترجمه ترگمان]گروه های Oligarchic بر جریان های سرمایه گذاری تسلط دارند و ۳۰ درصد بیشتر از دیگر مالکان خصوصی سرمایه گذاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Compared with the oligarchic development trend of world industrial market, industrial market of the south of Jiangsu is shown as an over-competitive market structure.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با روند توسعه الیگارشی بازار صنعتی جهانی، بازار صنعتی جنوب جیانگ سو به عنوان یک ساختار بازار بیش از حد رقابتی نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با the توسعه بازار صنعتی جهان، بازار صنعتی جنوب of به عنوان یک ساختار بازار بیش از حد رقابتی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Social mobility and elite circulation might increase, and the ruling group might become more heterogeneous, but government must remain oligarchic.
[ترجمه گوگل]تحرک اجتماعی و گردش نخبگان ممکن است افزایش یابد و گروه حاکم ممکن است ناهمگن تر شود، اما دولت باید الیگارشی باقی بماند
[ترجمه ترگمان]تحرک اجتماعی و گردش نخبگان ممکن است افزایش یابد و گروه حاکم ممکن است ناهمگن باشد، اما دولت باید oligarchic باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Secondly, the methods and characteristics of second-degree price discrimination in oligarchic enterprises were studied by using game theory.
[ترجمه گوگل]در مرحله دوم، روش ها و ویژگی های تبعیض قیمت درجه دو در بنگاه های الیگارشی با استفاده از تئوری بازی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، روش ها و ویژگی های تبعیض قیمت درجه دو در شرکت های oligarchic با استفاده از نظریه بازی مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. While the class war in Athens was not quite as gruesome as, for example, in Corcyra, where the democrats butchered almost the entire oligarchic ruling class, it was nevertheless bloody at times.
[ترجمه گوگل]در حالی که جنگ طبقاتی در آتن به اندازه، برای مثال، در کورسیرا، جایی که دموکرات ها تقریباً کل طبقه حاکم الیگارشی را قصابی کردند، کاملاً وحشتناک نبود، با این وجود گاهی اوقات خونین بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که جنگ طبقاتی در آتن چندان وحشتناک نبود، به عنوان مثال، در Corcyra، که در آن دموکرات ها تقریبا کل طبقه حاکم را سلاخی کردند، اما گاهی اوقات خون ریزی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We studied and compared the static and dynamic games of two oligarchic enterprises on second-degree price discrimination under the condition of linear demand functions.
[ترجمه گوگل]ما بازی‌های ایستا و پویا دو شرکت الیگارشی را بر روی تبعیض قیمت درجه دوم تحت شرایط توابع تقاضای خطی مطالعه و مقایسه کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به مطالعه و بررسی بازی های استاتیک و پویا دو شرکت (oligarchic)در مورد تبعیض قیمت درجه دو تحت شرایط توابع تقاضای خطی می پردازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In 382 BC, he fled to Athens after the seizure of the Theban citadel by the Spartans, who installed an oligarchic government and a Spartan garrison.
[ترجمه گوگل]در سال 382 قبل از میلاد، پس از تصرف ارگ تبه توسط اسپارتها، که یک دولت الیگارشی و یک پادگان اسپارتی را برپا کردند، به آتن گریخت
[ترجمه ترگمان]در سال ۳۸۲ قبل از میلاد، پس از مصادره ارگ Theban توسط اسپارتان ها، که دولت ائتلافی و یک پادگان Spartan را کار گذاشته بود، به آتن گریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This conclusion contradicts with economic actuality. This position puzzle can be solved in multi - oligarchic competition.
[ترجمه گوگل]این نتیجه گیری با واقعیت اقتصادی در تضاد است این معمای موقعیت را می توان در رقابت چند الیگارشی حل کرد
[ترجمه ترگمان]این نتیجه گیری با واقعیت اقتصادی در تضاد است این معمای موقعیت را می توان در رقابت چند - حل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fourthly, it researched the price competitive model when the oligarchic factories have producing ability limit.
[ترجمه گوگل]چهارم، مدل رقابتی قیمت را زمانی که کارخانه های الیگارشی دارای محدودیت توانایی تولید هستند، مورد تحقیق قرار داد
[ترجمه ترگمان]چهارم اینکه، هنگامی که کارخانجات (oligarchic)حد توانایی تولید می کنند، این مدل رقابتی قیمت را مورد تحقیق قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of an oligarchy, of government by the few, pertaining to government by the elite

پیشنهاد کاربران

بپرس