olden

/ˈoʊldən//ˈəʊldən/

معنی: پیشین، قدیمی، کهنه، کهن، زمان پیش
معانی دیگر: (قدیمی - شاعرانه) کهن، باستانی، عتیق، وابسته به ایام گذشته، سابق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to ancient times.
مشابه: aged

- olden days
[ترجمه گوگل] روزهای قدیم
[ترجمه ترگمان] روزگار قدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We had a delightful time talking about the olden days on his farm.
[ترجمه گوگل]ما لحظات لذت بخشی را با صحبت در مورد روزهای قدیم در مزرعه او سپری کردیم
[ترجمه ترگمان]ما اوقات خوشی داشتیم که راجع به روزه ای قدیم مزرعه صحبت می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What was life like in the olden days, Gran?
[ترجمه گوگل]زندگی در دوران قدیم چگونه بود، گران؟
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگ، زندگی در روزگار قدیم چه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the olden days the girls were married young.
[ترجمه گوگل]در قدیم، دختران جوان ازدواج می کردند
[ترجمه ترگمان]در روزگار قدیم دختران جوان ازدواج می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. People didn't travel so much in the olden days.
[ترجمه گوگل]مردم در قدیم آنقدر سفر نمی کردند
[ترجمه ترگمان]این روزها مردم زیاد سفر نمی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This was a favourite feature in olden times, and a similar petal formation can be seen in some modern bred fuchsias.
[ترجمه گوگل]این یک ویژگی مورد علاقه در زمان های قدیم بود و تشکیل گلبرگ مشابهی را می توان در برخی از فوشیاهای پرورش یافته مدرن مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]این یک ویژگی مورد علاقه در زمان های قدیم بود و تشکیل گلبرگ مشابه را می توان در برخی از fuchsias پرورش یافته مدرن مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Before the war was clearly the olden days.
[ترجمه گوگل]قبل از جنگ به وضوح روزهای قدیم بود
[ترجمه ترگمان]پیش از آن که جنگ به روشنی روزگار قدیم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Often in olden days would I be lifted up, and up, and up, for the sake of my plays.
[ترجمه گوگل]غالباً در روزهای قدیم به خاطر نمایشنامه‌هایم بالا، و بالا و بالا می‌رفتم
[ترجمه ترگمان]در روزگار قدیم، من اغلب به خاطر نمایش های خودم، بالا و بالا می رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the olden days, players didn't wear numbers on their jerseys.
[ترجمه گوگل]در قدیم بازیکنان شماره روی پیراهن خود نمی‌پوشیدند
[ترجمه ترگمان]در دوران قدیم، بازیکنان از پوشیدن لباس بر روی jerseys استفاده نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In olden days, it was where babies were delivered and where cadavers were laid out until burial.
[ترجمه گوگل]در زمان های قدیم، این مکان جایی بود که نوزادان را به دنیا می آوردند و اجساد را تا زمان دفن در آنجا می گذاشتند
[ترجمه ترگمان]در روزگار قدیم، همان جایی بود که کودکان تحویل داده می شدند و مرده ها را تا به حال دفن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In olden times, jiao zi were thought to scare away evil spirits, misfortune and disease.
[ترجمه گوگل]در زمان های قدیم تصور می شد که جیائو زی ارواح شیطانی، بدبختی و بیماری را می ترساند
[ترجمه ترگمان]در روزگار قدیم، زی - زی در اندیشه ترساندن ارواح خبیث، بدبختی و بیماری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In olden times, the dull-witted were honest, but today the dull-witted maybe deceitful.
[ترجمه گوگل]در زمان های قدیم، افراد کسل کننده صادق بودند، اما امروزه افراد کسل کننده ممکن است فریبکار باشند
[ترجمه ترگمان]در روزگار قدیم، آدم کودن و کودن صادق و کودن بود، اما امروز آدم کودن و کودن deceitful بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. IN OLDEN days it was quite common for families to keep a store of spare cash in a cake tin or cookie jar to save for future expenditure, such as Christmas presents.
[ترجمه گوگل]در دوران قدیم، برای خانواده‌ها معمول بود که یک فروشگاه پول نقد در قالب کیک یا ظرف کوکی نگه می‌داشتند تا برای هزینه‌های آینده، مانند هدایای کریسمس، پس‌انداز کنند
[ترجمه ترگمان]ظرف چند روز، برای خانواده ها کاملا متداول بود که ذخیره نقدی اضافی را در یک قوطی حلبی یا قوطی کلوچه نگه دارند تا برای مخارج آینده مانند هدیه های کریسمس ذخیره شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They approached an olden building warmed by pastel roses climbing a wrought-iron pergola.
[ترجمه گوگل]آنها در حال بالا رفتن از آلاچیق فرفورژه به ساختمانی قدیمی که توسط رزهای پاستلی گرم شده بود، نزدیک شدند
[ترجمه ترگمان]ان ها به یک ساختمان قدیمی که با گل های سرخ تزیین شده بودند نزدیک شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشین (صفت)
a priori, prior, former, previous, antecedent, olden, primitive, leading, fore, pristine, primeval

قدیمی (صفت)
olden, outdated, antiquated, senior, past, old, ancient, age-old, archaic, bygone, time-worn, out-of-date, old-time

کهنه (صفت)
olden, obsolete, antiquated, gray, old, ancient, age-old, archaic, stale, antique, dead, bygone, trite, time-worn, behindhand, ragged, frowsty, worm-eaten, dowdy, musty, fusty, poky, obsolescent, worn-out, run-down, well-worn, tacky, weatherworn

کهن (صفت)
olden, aging, ancient, hoary

زمان پیش (صفت)
olden

انگلیسی به انگلیسی

• old; of old times; in the past or former age (archaic)
in the olden days means long ago in the past.

پیشنهاد کاربران

بپرس