• : تعریف: one who is experienced, usu. in a specified field, practice, or endeavor. • متضاد: novice • مشابه: expert
- I am an old hand at diapering babies.
[ترجمه A.A] من در پوشک کردن بچه ها استادم ( خدائیش بلد نیستم فقط ترجمه شد شاید این یکی را کسی ترجمه نمیکرد )
|
[ترجمه آرین] ماهر و با تجربه
|
[ترجمه گوگل] من یک دست قدیمی در پوشک زدن نوزادان هستم [ترجمه ترگمان] من یک دست کهنه بچه diapering [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. I don't want your old hand - me - downs!
[ترجمه A.A] نمیخواهم تجربه ات موجب شکست من بشه
|
[ترجمه گوگل]من دست قدیمی تو را - من - پایین نمی خواهم! [ترجمه ترگمان]من دست قدیمی تو رو نمیخوام -! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! ! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I'm an old hand at this game.
[ترجمه گوگل]من یک دست قدیمی در این بازی هستم [ترجمه ترگمان]من توی این بازی دست پیرم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. An old hand at photography, Tim has been shooting wildlife as a hobby for the last 1years.
[ترجمه گوگل]تیم یک دست قدیمی در عکاسی، در 1 سال گذشته به عنوان یک سرگرمی از حیات وحش عکاسی کرده است [ترجمه ترگمان]از یک دست قدیمی در عکاسی، تیم از حیات وحش به عنوان سرگرمی برای اولین بار در ۱ سال گذشته عکس گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She's an old hand at dealing with the press.
[ترجمه گوگل]او یک دست قدیمی در برخورد با مطبوعات است [ترجمه ترگمان]او یک دست قدیمی است که با مطبوعات سر و کار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Blue is an old hand at such compositions and has never had any trouble with them.
[ترجمه گوگل]آبی یک دست قدیمی در چنین آهنگ هایی است و هرگز با آنها مشکل نداشته است [ترجمه ترگمان]آبی یک دست قدیمی در چنین compositions است و هیچ وقت مشکلی با آن ها نداشته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Habitat is an old hand at changing habits of a lifetime.
[ترجمه گوگل]زیستگاه دست قدیمی در تغییر عادات زندگی است [ترجمه ترگمان]سکونت گاه یک دست قدیمی در تغییر عادت های یک عمر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Pete Zimmerman is an old hand at water initiatives.
[ترجمه گوگل]پیت زیمرمن یک دست قدیمی در ابتکارات آب است [ترجمه ترگمان]پیت زیمرمن یک دست قدیمی در دست ابتکارهای آب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Helms is an old hand at backroom politics.
[ترجمه گوگل]هلمز دست قدیمی در سیاست پشت سر هم است [ترجمه ترگمان]Helms یک دست قدیمی در سیاست backroom است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She is an old hand at bluffing people.
[ترجمه گوگل]او دست پیری در بلوف زدن مردم است [ترجمه ترگمان]او یک دست قدیمی است که دارد بلوف می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He is an old hand at fencing.
[ترجمه گوگل]او یک دست قدیمی در شمشیربازی است [ترجمه ترگمان]او دست قدیمی شمشیر بازی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Even an old hand like him had made a blunder this time.
[ترجمه گوگل]حتی دست پیری مثل او این بار اشتباه کرده بود [ترجمه ترگمان]حتی یک دست کهنه هم این بار اشتباه کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They say he is an old hand at hunting.
[ترجمه گوگل]می گویند او یک دست قدیمی در شکار است [ترجمه ترگمان]می گویند در شکار دست قدیمی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. When Roberta had figured the total, a tired, old hand fished deep into the trench coat pocket.
[ترجمه گوگل]وقتی روبرتا مجموع را محاسبه کرد، دستی خسته و پیر به اعماق جیب کت سنگر ماهیگیری کرد [ترجمه ترگمان]در این موقع که ربرتا به کلی خسته و فرسوده شده بود دست خود را در جیب پالتو پنهان کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He's an old hand ( ie very experienced ) at this game.
[ترجمه گوگل]او یک دست قدیمی (یعنی بسیار با تجربه) در این بازی است [ترجمه ترگمان]او یک دست قدیمی است (یعنی خیلی با تجربه)در این بازی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• experienced, veteran, skilled person an old hand is a person who is very skilled at something because they have a lot of experience.
پیشنهاد کاربران
مترادف: Veteran, expert, seasoned professional مثال؛ As an old hand in the industry, he knows all the ins and outs of the business. She's an old hand at negotiating contracts, so we always rely on her expertise. ... [مشاهده متن کامل]
The old hand at the workshop taught the new apprentices how to use the machinery safely.
باتجربه و کارکشته
کارکشته - ماهر و با تجربه - خیلی حرفه ای در کار خود