"پیر فرتوت" یک اصطلاح عامیانه برای توصیف فرد مسنی که به نظر قدیمی، محافظه کار یا غیر مرتبط با روندها و ایده های مدرن است.
گاهی به صورت محبت آمیز یا طنزآمیز استفاده شود، اما می تواند بسته به زمینه، کمی تحقیرآمیز نیز باشد. این اصطلاح تضاد بین دیدگاه های نسلی و طبیعت پویای تغییر فرهنگی را برجسته می کند.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Fossil, old - timer, traditionalist
متضاد: Trendsetter, modern, progressive
مثال؛
He may be an old fogey, but his wisdom and experience are invaluable.
The kids think I'm an old fogey because I don't understand their music.
Despite being considered an old fogey, she has adapted to new technology quite well.
گاهی به صورت محبت آمیز یا طنزآمیز استفاده شود، اما می تواند بسته به زمینه، کمی تحقیرآمیز نیز باشد. این اصطلاح تضاد بین دیدگاه های نسلی و طبیعت پویای تغییر فرهنگی را برجسته می کند.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Fossil, old - timer, traditionalist
متضاد: Trendsetter, modern, progressive
مثال؛
آدم عتیقه؛ آدم سنّتی و قدیمی ( که کسل کننده است و درباره ی چیزها قدیمی فکر می کند؛ مخصوصاً وقتی خود او نیز پیر باشد ) - عامیانه