old fashioned

/oʊldˈfæʃn̩d//əʊldˈfæʃn̩d/

گذشته گرای، کهنه گرای، کهنه پرست، امل، محافظه کار، سنت گرای، از مد افتاده، قدیمی، محافظه کار کهنه، غیرمتداول

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: old-fashionedly (adv.), old-fashionedness (n.)
(1) تعریف: resembling past styles, manners, or modes of behavior; outdated.
مترادف: d�mod�, dated, dowdy, outdated, outmoded, vintage
متضاد: contemporary, modern, newfangled
مشابه: ancient, antediluvian, musty, obsolete, old-time, olden, out of date

- an old-fashioned dress
[ترجمه گوگل] یک لباس قدیمی
[ترجمه ترگمان] یه لباس قدیمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: sharing or approving the values, styles, methods, or manners of the past.
مترادف: classic, old-line, old-world, quaint
متضاد: up-to-date
مشابه: classical, conservative, traditional, vintage

- an old-fashioned teacher
[ترجمه گوگل] یک معلم قدیمی
[ترجمه ترگمان] یه معلم قدیمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. ten old-fashioned propeller planes
ده هواپیمای قدیمی ملخ دار

2. the old-fashioned methods of teaching languages
روش های کهنه ی آموزش زبان

3. his mother's family was old-fashioned and religious
خانواده ی مادرش محافظه کار و مذهبی بودند.

4. she was wearing an old-fashioned dress
او پیراهن از مد افتاده ای پوشیده بود.

5. Warm hearted wishes for an old fashioned Christmas and a happy New Year filled with all your favorite things.
[ترجمه گوگل]آرزوهای صمیمانه برای کریسمس قدیمی و سال نو مبارک پر از همه چیزهای مورد علاقه شما
[ترجمه ترگمان]آرزوی قلبی شاد برای یک کریسمس قدیمی و سال نو و سال نو را با همه چیزهای مورد علاقه ت پر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Brilliant teamwork and old fashioned grit got the team a last minute point.
[ترجمه گوگل]کار تیمی درخشان و سخت کوشی قدیمی، امتیاز لحظه آخری را برای تیم به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]یک کار تیمی عالی و grit قدیمی تیم را برای آخرین لحظه به دست اورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Public rooms include a cosy old fashioned bar and a magnificent antique salon with piano, overlooking the garden.
[ترجمه گوگل]اتاق‌های عمومی شامل یک بار قدیمی دنج و یک سالن عتیقه باشکوه با پیانو، مشرف به باغ است
[ترجمه ترگمان]اتاق های عمومی شامل یک نوار سبک قدیمی و یک سالن مجلل قدیمی با پیانو و مشرف به باغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is a simple pensione where old fashioned virtues of friendly service and warm hospitality have not been forgotten.
[ترجمه گوگل]این یک پانسیون ساده است که در آن فضایل قدیمی خدمات دوستانه و مهمان نوازی گرم فراموش نشده است
[ترجمه ترگمان]این یک pensione ساده است که در آن فضائل قدیمی خدمات دوستانه و مهمان نوازی گرم فراموش نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Call me old fashioned, but I find this terribly sad.
[ترجمه گوگل]من را قدیمی خطاب کنید، اما به نظر من این بسیار غم انگیز است
[ترجمه ترگمان]، بهم زنگ بزن قدیمی ولی اینو خیلی ناراحت می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Apart from its legs it resembled an old fashioned typewriter with a carriage and Qwerty keyboard.
[ترجمه گوگل]جدا از پاهایش شبیه یک ماشین تحریر قدیمی با کالسکه و کیبورد Qwerty بود
[ترجمه ترگمان]به غیر از پاهایش شبیه یک ماشین تحریر قدیمی بود با یک کالسکه و یک صفحه کلید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The closer you get to old fashioned power politics, the more the classic assets of old fashioned power matter.
[ترجمه گوگل]هرچه به سیاست‌های قدیمی قدرت نزدیک‌تر می‌شوید، دارایی‌های کلاسیک قدرت قدیمی اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]هرچه نزدیک تر شوید به قدرت قدیمی و قدیمی قدرت قدیمی قدرت قدیمی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But his dark rimmed glasses and old fashioned looks belie a career spent one step ahead.
[ترجمه گوگل]اما عینک‌های تیره و ظاهر قدیمی‌اش نشان می‌دهد که یک قدم جلوتر از این حرفه بوده است
[ترجمه ترگمان]اما عینک دسته dark و ظاهر قدیمی او یک قدم در پیش روی هم گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The sink was squared-off and old fashioned, with a white splashback and a tilting mirror.
[ترجمه گوگل]سینک مربعی شکل و قدیمی بود، با پشتی سفید و آینه کج
[ترجمه ترگمان]ظرف شویی صاف و قدیمی بود با یک آینه سفید و یک آینه کج و معوج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Or it could be just an old fashioned pile-up.
[ترجمه گوگل]یا می تواند فقط یک انباشته قدیمی باشد
[ترجمه ترگمان] یا شاید فقط یه تیکه قدیمی از مد افتاده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ballantyne's style is old fashioned and Golding's is more modern and up to date.
[ترجمه گوگل]سبک Ballantyne قدیمی است و Golding's مدرن تر و به روزتر است
[ترجمه ترگمان]سبک Ballantyne قدیمی است و گلدینگ در آن زمان مدرن و مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• out-of-date; out of style; conservative
something that is old-fashioned is no longer considered appropriate in style or design, because it has been replaced by something more modern.
if someone is old-fashioned, their behaviour and beliefs are those which were common or accepted in the past, but are no longer common.

پیشنهاد کاربران

در گذشته سیر کردن – مثال: His thinking was old fashioned = افکارش در گذشته سیر می کرد
Old fashionedمیتونه در بعضی مواقع معنی روش یا سبک قدیمی بده
Old - fashioned person
آدم سنتی
عتیقه
مثلا میگیم old fashioned remedies
منظور دارو های خونگی هستند که هیچ وقت از مد نمی افتند مثل نوشیدن شیر گرم
دموده
old fashioned ( adj ) = antiquated ( adj )
به معناهای : منسوخ شده، از کار افتاده، از مد افتاده، قدیمی، کهنه

با تجربه
غیر متداول، منسوخ، قدیمی
منسوخ، غیرمتداول
کهنه
از مد افتاده
قدیمی
از مد افتاده
۱ - خارج از رده؛ محصولی که قادر به برآورده کردن استانداردهای فنی یا سلیقه ی روز مشتریان نباشد.
۲ - مدل پایین؛ محصولی که گونه هایی با امکانات بیش تر و ویژه گی ها بهبودیافته تر جای گزین آن شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
. It looked like an old - fashioned military tank – it was in many ways just an old - fashioned tank with some extra functionality

خارج از دور، تاریخ گذشته.
لاکچری قدیمی
چیزی که از مد رفته باشه.
قدیمی
از مدافتاده

نام نوعی نوشیدنی که با آبجو ، یخ و چند چیز دیگر درست میکنند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس