ok

/ˌoʊˈkeɪ//ˌəʊˈkeɪ/

معنی: خوب، بسیار خوب
معانی دیگر: مخفف: ایالت اکلاهوما، okay صحیح است، تصویب کردن، موافقت کردن، اجازه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) acceptable; all right; satisfactory.
مترادف: acceptable
مشابه: all right, fine, satisfactory

- Dinner was OK, but I've had better food in that restaurant in the past.
[ترجمه محمدعلی اسماعیلی] شام خوب بود اما من در گذشته غذای بهتری در آن رستوران خورده ام ( منظورش اینه که غذای آن رستوران قبلا بهتر بوده ) .
|
[ترجمه Mboyei] شام خوب بود اما من قبلا غذای بهتری در این رستوران خورده بودم
|
[ترجمه گوگل] شام خوب بود، اما من در گذشته غذای بهتری در آن رستوران می خوردم
[ترجمه ترگمان] شام درست بود، اما من در آن رستوران غذای بهتری داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She felt ill earlier, but she's OK now.
[ترجمه محمدعلی اسماعیلی] او قبلا احساس ناراحتی میکرد اما الان خوب است.
|
[ترجمه گوگل] او قبلا احساس بیماری می کرد، اما اکنون خوب است
[ترجمه ترگمان] قبلا حالش بد شده بود، اما الان حالش خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: (informal) acceptably; all right; satisfactorily.

- He did OK on the history test.
[ترجمه Hermione,Luna,ginny] او آزمون تاریخ را خوب انجام داد.
|
[ترجمه گوگل] او در آزمون تاریخ خوب بود
[ترجمه ترگمان] او روی آزمایش تاریخ خوب عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She came through the operation OK.
[ترجمه ] او عملیات[جراحی] را به خوبی پشت سر گذاشت.
|
[ترجمه گوگل] او از طریق عمل خوب آمد
[ترجمه ترگمان] او وارد عمل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: (informal) all right; yes (used to indicate agreement, acceptance, understanding, readiness, or the like).
مشابه: all right, good

- OK, I'll help you with it.
[ترجمه علی رضا] باشه ، به شما کمک خواهم کرد .
|
[ترجمه گوگل] باشه من بهت کمک میکنم
[ترجمه ترگمان] بسیار خوب، با آن به تو کمک خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- OK, let's go.
[ترجمه گوگل] باشه بزن بریم
[ترجمه ترگمان] بسیار خوب، برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: O.K.'s, OK's, okays
• : تعریف: (informal) an indication of approval or acceptance.

- He gave his OK for the party.
[ترجمه ] او‹ تایید› خود را برای مهمانی داد.
|
[ترجمه گوگل] او اوکی خود را برای مهمانی داد
[ترجمه ترگمان] او خودش را به مهمانی دعوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: O.K.'s, OK's, okays, O.K.'ing, OK'ing, okaying, O.K.'d, OK'd, okayed
• : تعریف: (informal) to agree to; approve.
مشابه: approve, clear

- The shareholders OK'd the merger.
[ترجمه گوگل] سهامداران با ادغام موافقت کردند
[ترجمه ترگمان] سهامداران ادغام را تایید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم و ( noun, abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Oklahoma," a southwestern U.S. state north and east of Texas.

جمله های نمونه

1. It's OK, you're among friends now.
[ترجمه گوگل]اشکالی ندارد، شما اکنون در بین دوستان هستید
[ترجمه ترگمان]چیزی نیست، تو الان بین دوستانت هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I think I did OK in the exam.
[ترجمه رؤیا] فکر کنم آزمون را قبول شدم
|
[ترجمه S.S.A] من فکر می کنم امتحانم را خوب دادم
|
[ترجمه Fati] فکر کنم امتحانم رو خوب دادم
|
[ترجمه گوگل]فکر کنم در امتحان خوب عمل کردم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم در امتحان قبول شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is cold meat and salad OK for lunch?
[ترجمه S.S.A] آیا گوشت سرد و سالاد برای ناهار خوب است ؟
|
[ترجمه گوگل]آیا گوشت سرد و سالاد برای ناهار مناسب است؟
[ترجمه ترگمان]آیا برای ناهار خوردن گوشت سرد و سالاد خوب است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ok, my questions are over, stand down, sir.
[ترجمه گوگل]باشه، سوالم تموم شد قربان
[ترجمه ترگمان] خیلی خب، سوال من تموم شد، بشین، قربان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. OK. I'll tell him that you called.
[ترجمه گوگل]خوب بهش میگم زنگ زدی
[ترجمه ترگمان] باشه بهش می گم زنگ زدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't fret - I'm sure he's OK.
[ترجمه گوگل]ناراحت نباش - من مطمئنم که او خوب است
[ترجمه ترگمان]نگران نباش - مطمئنم حالش خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. OK everybody, today we're going to do a physical fitness test, which will soon sort out the men from the boys!
[ترجمه گوگل]خوب همه، امروز ما یک تست آمادگی جسمانی انجام می دهیم، که به زودی مردان را از پسرها جدا می کند!
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، امروز ما می خواهیم یک آزمایش آمادگی جسمانی را انجام دهیم، که به زودی مردان را از پسرها دور خواهد کرد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'd like to have another key, if that's ok.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک کلید دیگر داشته باشم، اگر خوب است
[ترجمه ترگمان]اگر اشکالی نداره، دوست دارم یه کلید دیگه هم داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You look pale. Are you OK?
[ترجمه گوگل]رنگ پریده به نظر میرسی خوبی؟
[ترجمه ترگمان]رنگت پریده تو حالت خوبه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'd rather e-mail than phone, if that's OK by you.
[ترجمه گوگل]ترجیح می‌دهم ایمیل بزنم تا تلفن، اگر از طرف شما خوب است
[ترجمه ترگمان]اگر اشکالی نداشته باشد، بیشتر از تلفن نامه می نویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Are you OK? You're white as a sheet .
[ترجمه گوگل]خوبی؟ تو مثل ورق سفیدی
[ترجمه ترگمان]تو حالت خوبه؟ رنگت مثل گچ سفید شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't cry, Laura. It'll be OK.
[ترجمه گوگل]گریه نکن لورا درست خواهد بود
[ترجمه ترگمان]لو را، گریه نکن همه چیز درست می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'll do it my way, OK?
[ترجمه گوگل]من این کار را به روش خودم انجام می دهم، باشه؟
[ترجمه ترگمان]به روش خودم انجامش میدم، باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Actually I wanted to say on that day,Shall we never get apart,OK?
[ترجمه گوگل]در واقع می خواستم در آن روز بگویم، آیا ما هرگز از هم جدا نمی شویم، خوب؟
[ترجمه ترگمان]در واقع می خواستم راجع به اون روز بگم که ما هیچوقت از هم جدا نمیشیم، باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It doesn't matter is ok, just everything cannot go back.
[ترجمه گوگل]مهم نیست خوب است، فقط همه چیز نمی تواند به عقب برگردد
[ترجمه ترگمان]مهم نیست، فقط همه چیز نمی تواند برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوب (صفت)
good, suitable, super, acceptable, pleasant, well, nice, fine, ok, kind, handsome, beautiful, okay, pretty, applicable, fortunate, goodly, pukka, pucka, okey, wally, well-groomed

بسیار خوب (صفت)
super, well, ok, all right, excellent, okay, alright, superb, immense, goody, hunky-dory, okey

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Okay
موضوع: عمومی
اوکی (OK یا Okay) یک واژه محاوره انگلیسی به معنی موافقت و خوب است که امروزه یکی از متداول ترین وام واژه ها در بسیاری از زبان ها است و از نظر گستردگی استفاده، جزو بین المللی ترین واژه ها به شمار می آید.

انگلیسی به انگلیسی

• authorization, approval; agreement
confirm, approve
alright; well
fine! alright!
alright, correct

پیشنهاد کاربران

- معقول
Understood
Agreed
Will do
Certainly
Acknowledged
Sounds good
Noted
Yes
Consider it done
Confirmed
همه این ها معادل ok هستند تفاوت در formal و informal بودنشان است.
خوب / تایید
مثال: It's ok if you need more time to finish the project.
اگر برای پایان دادن به پروژه به مدت بیشتری نیاز دارید، این مورد خوب است.
Okay = Ok = 'kay
هر سه حالت درسته ✅
این واژه که به نظر می رسه انگلیک باشه برابرهای خودش رو در پارسی داره.
ما در زبان خودمون نیازی به این واژه های بیگانه نداریم، زبان پربار پارسی به دست خودمون نگه داری میشه و یا شاید خدای نکرده با ادا درآوردن یا خودنمایی به دست خودمون هم از بین بره.
تیشه به ریشه خودمان نزنیم.
اوکی بودن یعنی حل و فصل بودن
شاهروخ مردانی
توی جنگ جهانی دوم تعداد مرده ها رو می نوشتن مثال 3kill
بعد ها kill مخفف شد شد k
3k
یه روز که هیچ مرده ای نداشتن نوشتن 0kill که میشه همون o kill
با مخفف kill شد ok
یعنی همه چی خوبه وضعیت خوبه
باشه، قبوله
کاربرد در مسند: قابل قبول، خوب
باشه، قابل پسند، قابل قبول، موافقت کردن
میشه به صورت okay هم نوشت. اما اگه بخوایم خلاصه بنویسیم ok هم می نویسیم که هر دو هم آوا هستن.
وقتی یکی ازت می پرسه مثلا فلان آدم که باهاش قبلا همسفر بودی، چطور آدمیه، سه جور میتونی جواب بدی. یا ازش بدت میاد، یا خوشت میاد، یا خنثی هستی.
اگه بدت اومده ، میگی: I dislike him یا عبارتهای معادل
اگه خوشت میاد میگی: I like him یا عبارتهای معادل
...
[مشاهده متن کامل]

اگه خنثی هستی ( نه خوشت میاد نه بدت میاد ) : He's OK
یا مثلا شما داری با یکی حرف میزنه، موبایلش زنگ میخوره. قبل از اینکه جواب موبایل را بده، مثلا میگه ببخشید ( بعدش شروع میکنه به صحبت با موبایل ) . شما در جواب میگید: It's ok یعنی اشکال نداره ( یعنی از این کارش که وسط حرفتون جواب تلفن میده، نه متنفر هستید، نه این کارش را دوس دارید. یه حالت خنثی هست )
در مجموع، OK بودن به معنای خوب بودن یا عالی بودن نیست که برخی ها اشتباه ترجمه کردند.

تایید
OK هم به معنی بد نیستم
و به معنی باشه
ردیفه
yeah cow
این کلمه ابتدا All Correct بوده و با گذشت زمان تبدیل به OK شده
صفت ok به معنای خوب
معادل صفت ok در فارسی خوب است. این صفت کاربردی عامیانه دارد و غیر رسمی است و به معنای در حالتی از سلامتی و خوشحالی بودن، است. مثال:
. is everything ok with you? yes, fine ( همه چی خوب است برای تو؟ بله، خوب است. )
...
[مشاهده متن کامل]

?how's paula? is she okay after her fall yesterday ( پاولا چطور است؟ آیا بعد از افتادن دیروز حالش خوب است؟ )
قید ok به معنای به خوبی یا خوب
معادل فارسی قید ok به خوبی یا خوب است. این قید به میزان رضایتبخشی از چیزی یا به کیفیت یک عمل اشاره دارد. مثال:
?did you sleep okay ( آیا خوب خوابیدی؟ )
. everything was going ok until the printer stopped working ( همه چیز داشت به خوبی پیش می رفت تا اینکه پرینتر دیگه کار نکرد. )
حرف ندای ok به معنای باشه، بسیار خب، قبول ( است )
معادل های فارسی حرف ندای ok باشه، بسیار خب و قبول ( است ) هستند. از این حرف ندا برای بیان موافقت با چیزی و یا رضایت از چیزی استفاده می شود. مثال:
. could you pick me up at the train station? ok, what time ( می توانی در ایستگاه قطار به دنبالم بیایی؟ بسیار خب، چه ساعتی؟ )
. i'll pay you back tomorrow. ok, no problem ( من فردا پولت را پس می دهم. باشه، مشکلی نیست. )
منبع: سایت بیاموز

Dinner was OK, but I've had better food in that restaurant in the past.
شام خوب بود، اما من در گذشته غذای بهتری در آن رستوران می خوردم.
وار
مانند:
هموار و متضادش دشوار یا ناهموار
از سخنرانی رائفی پور این واژه شنیدم و احساس کردم میتواند معادل خوبی بجای واژه ی خارجی آن باشد.
باشه
خوب
موافقم
اره
. . . .
در جنگ جهانی از اوکی به عنوان 0 kill استفاده میشده و منظور این بوده که عملیات خوب بوده و تعداد مردگان کم ( 0 ) است
روبراه
everything is going to be ok
همه چیز روبراه خواهد شد.

اگر در پاسخ به احوالپرسی بگوییم:
. I'm OK
یعنی بد نیستم.
اگر بگوییم:
. I'm good
یعنی خوبم.
درسته باشه فهمیدم
شایسته، پسندیده
رواداشتن ( as a verb )
باشه؟ ?Let me show you. OK
فهمیدی ؟ ?Smoking is forbidden here! OK
خیلی خب / خب / بسیار خب / باشه : . OK ! Stop it please
خوبه! / بسیار خوب . It's OK
خوب بودن ( یا خوب نبودن ) حالِ کسی . . . خوبی ؟ / حالت خوبه ؟ ? Are you OK
...
[مشاهده متن کامل]

اشکالی نداره / عیبی نداره / مشکلی نیست . It's OK . let me see
مُرَتبه ؟ ? Is everything OK

باشه ( قبول کردن )
قبوله
که اینطور !
رضایتبخش
قابل قبول
فهمیدم
بهترین حالت ممکن

باشه ( درصورت موافقت با چیزی یا کاری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس