1. oil and water always separate out
روغن و آب همیشه از هم جدا می شوند.
2. oil and water do not mix
روغن و آب درآمیخته نمی شود.
3. oil filter
(اتومبیل) فیلتر روغن
4. oil gushed from the well
نفت از چاه فواره می زد.
5. oil has supplanted carpets as our main export
نفت به عنوان صادرات عمده ی ما جانشین فرش شده است.
6. oil is a valuable resource
نفت سرمایه ی گرانبهایی است.
7. oil is iran's export staple
نفت محصول عمده ی صادراتی ایران است.
8. oil is of great importance to our economy
در اقتصاد ما نفت از اهمیت زیادی برخوردار است.
9. oil is piped from well to port
نفت را از چاه تا بندر با لوله انتقال می دهند.
10. oil is refined in several places in iran
در چندین جای ایران نفت پالایش می شود.
11. oil is seeping into the ground
روغن دارد به زمین نشت می کند.
12. oil is the kingpin of their economy
نفت پایه ی اقتصاد آنها است.
13. oil is the mainstay of their economy
نفت شالوده ی اقتصاد آنها است.
14. oil is the trump which they may bring up during the negotiations
نفت،خال برنده ای است که ممکن است طی مذاکرات عنوان کنند.
15. oil pan
(اتومبیل) کاسه روغن
16. oil platform
سکوی چاه نفت (به ویژه در دریا)،سکوی نفتی
17. oil plays an important role in the inhibition of rust
روغن در جلوگیری از زنگ زدگی نقش مهمی دارد.
18. oil pockets underlying the mountain
حفره های نفتی در زیر کوه
19. oil products
فرآورده های نفتی
20. oil replaced coal as the major fuel
نفت به عنوان سوخت عمده جایگزین زغالسنگ شد.
21. oil slicks could be seen all over the persian gulf
در سرتاسر خلیج فارس لکه های نفت دیده می شد.
22. oil swims on water
روغن بر آب شناور می ماند.
23. oil tankers plowed across the ocean
کشتی های نفتکش با تلاش اقیانوس را طی کردند.
24. oil well
چاه نفت
25. oil and water don't mix
آب و روغن با هم مخلوط نمی شوند،چیزهای نامتجانس را نمی توان تلفیق کرد
26. oil rig
سکوی نفتی،سکوی حفاری چاه نفت و استخراج
27. oil the palm (or hand) of
رشوه دادن،سبیل (کسی را) چرب کردن
28. oil the wheels
جریان کارها را روان و خوب کردن،عاقلانه عمل کردن
29. an oil baron
سلطان نفت
30. an oil drum
چلیک نفت
31. an oil field
میدان نفت
32. an oil heater
بخاری روغن سوز (نفتی)
33. an oil king
سلطان نفت
34. an oil refinery
پالایشگاه نفت
35. an oil spill in the persian gulf
ریختگی نفت در خلیج فارس
36. an oil tank
مخزن نفت
37. an oil tanker
(کشتی یا کامیون) نفت کش
38. an oil tanker sailed into the harbor
یک کشتی نفتکش وارد بندرگاه شد.
39. an oil well
چاه نفت
40. bath oil
روغن حمام
41. cod-liver oil
روغن ماهی (جگر ماهی کاد)
42. copra oil
روغن نارگیل
43. corn oil
روغن ذرت
44. crude oil
نفت خام
45. crude oil spouted out of the well with a whoosh
نفت خام فش فش (کنان) از چاه فوران کرد.
46. hair oil
روغن موی سر
47. imported oil is the lifeblood of the japanese economy
نفت وارداتی،عامل حیاتی اقتصاد ژاپن است.
48. international oil companies formed a large cartel and controlled the prices
شرکت های بین المللی نفت کارتل بزرگی را تشکیل دادند و قیمت ها را تحت کنترل خود درآوردند.
49. offshore oil platforms
سکوب های استخراج نفت در دریا
50. olive oil
روغن زیتون
51. olive oil with a bit of lemon zest
روغن زیتون با کمی چاشنی لیمو
52. rose oil is sophisticated with geraniol
عطر را با ژرانیول رقیق می کنند.
53. salad oil
روغن سالاد
54. sophisticated oil
روغن دارای ناخالصی
55. sunburn oil
روغن پاد آفتاب (آفتاب سوختگی)
56. sunflower oil
روغن گل آفتابگردان
57. the oil agreement
توافق نامه ی نفت
58. the oil company has moved him to abbadan
شرکت نفت او را به آبادان منتقل کرده است.
59. the oil company pays his expenses
شرکت نفت هزینه ی سفر او را می دهد.
60. the oil is gravitated through a pipeline
نفت در لوله (تحت فشار جاذبه ی زمین) به حرکت درمی آید.
61. the oil lobby
گروه فشار نفت
62. the oil market has gone into a tailspin
بازار نفت شدیدا افت کرده است.
63. the oil market is in the doldrums
بازار نفت کم رواج است.
64. the oil pipeline had ruptured
لوله ی نفت قطع شده بود.
65. the oil pipeline will stretch some 20 miles
لوله ی نفت حدود 20 میل طول خواهد داشت.
66. vegetable oil
روغن گیاهی
67. vegetable oil
روغن نباتی
68. cottonseed oil
روغن پنبه دانه
69. orange oil
روغن نارنج