oik
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
Oik /ɔɪk/ ( n - Brit, derogatory, slang ) – meaning a person regarded as inferior because ignorant, ill - educated, or lower - class; an uncouth or obnoxious person.
آدم بی مایه؛ شخصی که به دلیل جهالت، کم سوادی، یا تعلق به طبقه پایین، پست تلقی می شود؛ گاگول و احمق؛ یک فرد نادان یا نفرت انگیز
... [مشاهده متن کامل]
Example 1: 👇
In his latest film he plays a racist oik from the East End of London.
او در آخرین فیلم خود نقش یک نژادپرست نادان و پست از شرق لندن را بازی می کند.
Example 2: 👇
I felt a real oik reading books related to my course which were not on the reading list.
با خواندن کتابهایی که ربطی به رشته ی من نداشتند و در لیست کتابهای ضروری برای خواندن نبودند احساس یک گاگول واقعی را داشتم.
Example 3: 👇
Ken Harrison is a classic West End hero. He's a sculptor, for God's sake—so he's artistic, independent, sensitive, denied the use of his hands. And he's a know - all, he has all the lines, all the anticipation and the gumption ( though of course it's a disguise for the horror ) to joke about his plight. No one else can match him. Which is a pity. Clark could easily have made the central character an oik; then the play would have been the richer…
* Whose Life Is It Anyway? - a play by Brian Clark, eNotes
کن هریسون یک قهرمان کلاسیک وست اند است. او یک مجسمه ساز است، به خاطر خدا - بنابراین او هنرمند، مستقل، حساس است که از استفاده از دستانش ( بدلیلِ تصادف رانندگی و فلج کامل شدن ) محروم شده است. او همه چیز را می داند: تمام خطوط، تمام انتظارات و دلخوری ها را برای شوخی در مورد وضعیت اسفناک خود می داند ( البته این یک لباس مبدل برای مواجهه با ترس است ) . هیچ کس دیگری نمی تواند با او برابری کند که البته جای تاسف دارد. کلارک به راحتی می توانست شخصیت اصلی را به یک شخصیت نادان و احمق تبدیل کند. آن وقت نمایشنامه غنی تر می شد. . .
* مطلب انتخابی: از سایت ای نوتس در تحلیل نمایشنامه ی #در نهایت زندگیِ چه کسی است؟# اثر براین کلارک

آدم بی مایه؛ شخصی که به دلیل جهالت، کم سوادی، یا تعلق به طبقه پایین، پست تلقی می شود؛ گاگول و احمق؛ یک فرد نادان یا نفرت انگیز
... [مشاهده متن کامل]
او در آخرین فیلم خود نقش یک نژادپرست نادان و پست از شرق لندن را بازی می کند.
با خواندن کتابهایی که ربطی به رشته ی من نداشتند و در لیست کتابهای ضروری برای خواندن نبودند احساس یک گاگول واقعی را داشتم.
کن هریسون یک قهرمان کلاسیک وست اند است. او یک مجسمه ساز است، به خاطر خدا - بنابراین او هنرمند، مستقل، حساس است که از استفاده از دستانش ( بدلیلِ تصادف رانندگی و فلج کامل شدن ) محروم شده است. او همه چیز را می داند: تمام خطوط، تمام انتظارات و دلخوری ها را برای شوخی در مورد وضعیت اسفناک خود می داند ( البته این یک لباس مبدل برای مواجهه با ترس است ) . هیچ کس دیگری نمی تواند با او برابری کند که البته جای تاسف دارد. کلارک به راحتی می توانست شخصیت اصلی را به یک شخصیت نادان و احمق تبدیل کند. آن وقت نمایشنامه غنی تر می شد. . .
* مطلب انتخابی: از سایت ای نوتس در تحلیل نمایشنامه ی #در نهایت زندگیِ چه کسی است؟# اثر براین کلارک

آدم بی مایه ( کلمه ای توهین آمیز برای کسی که فکر می کنند باهوش و تحصیل کرده نیست، و آدم بی فرهنگ و نامؤدبی است ) - بی ادبانه/عامیانه/بریتیش