ohm

/oʊm//əʊm/

معنی: اهم، واحد مقاومت برق در سلسله
معانی دیگر: (واحد مقاومت الکتریکی) اهم، برق واحد مقاومت برق در سلسله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: ohmic (adj.)
• : تعریف: a unit of electrical resistance equal to the resistance of a circuit in which an electromotive force of one volt produces a current of one ampere.

جمله های نمونه

1. Note also that an 8 ohm loudspeaker is needed.
[ترجمه گوگل]همچنین توجه داشته باشید که به یک بلندگوی 8 اهم نیاز است
[ترجمه ترگمان]همچنین توجه داشته باشید که از بلندگو ۸ اهم مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One of the shops that's been selling Rave is the O-H-M clothing store in Gloucester.
[ترجمه گوگل]یکی از مغازه‌هایی که Rave را می‌فروشد، فروشگاه لباس O-H-M در گلاستر است
[ترجمه ترگمان]یکی از مغازه هایی که Rave فروش داشته است، فروشگاه های لباس فروشی O - H در Gloucester است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The output impedance is about 0. 02 ohm at the 5V end and 0. 1 ohm at the 15V end of the range.
[ترجمه گوگل]امپدانس خروجی حدود 0 02 اهم در انتهای 5 ولت و 0 1 اهم در انتهای 15 ولت محدوده است
[ترجمه ترگمان]امپدانس ورودی در حدود ۰ است یک اهم در قسمت ۵ V و ۰ ۱ اهم در انتهای ۱۵ V محدوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A resistor of several ohm value paralleled with diode can make the circuit achieve an over damping state and suppress the surge voltage.
[ترجمه گوگل]یک مقاومت با مقدار چند اهم به موازات دیود می تواند مدار را به حالت میرایی بیش از حد برساند و ولتاژ افزایش را سرکوب کند
[ترجمه ترگمان]مقاومت چندین اهم به موازات با دیود می تواند باعث شود که مدار به حالت میرایی بالاتر برسد و ولتاژ موج را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ohm The ohm is a unit of electrical resistance.
[ترجمه گوگل]اهم واحد مقاومت الکتریکی است
[ترجمه ترگمان]اهم اهم واحد مقاومت الکتریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The electric resistance is measured in ohm.
[ترجمه گوگل]مقاومت الکتریکی بر حسب اهم اندازه گیری می شود
[ترجمه ترگمان]مقاومت الکتریکی در اهم اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Set the meter to the lowest ohm scale.
[ترجمه گوگل]متر را روی پایین ترین مقیاس اهم تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان]متر را به پایین ترین لایه اهم تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Based on electromagnetic induction, ohm harvests, stores and converts human power into usable energy.
[ترجمه گوگل]اهم بر اساس القای الکترومغناطیسی، نیروی انسانی را برداشت، ذخیره و به انرژی قابل استفاده تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]براساس القای الکترومغناطیسی، اهم برداشت می کند، ذخیره می کند و نیروی انسانی را به انرژی قابل استفاده تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The unit of resistance is called ohm in honor of Dr. G . S . Ohm a German physicist.
[ترجمه گوگل]واحد مقاومت به افتخار دکتر جی نامیده می شود اس اوم یک فیزیکدان آلمانی
[ترجمه ترگمان]واحد مقاومت به افتخار دکتر جی اهم نامیده می شود اس به عنوان یک فیزیکدان آلمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The OHM is a hand - held sized energy device for cyclists.
[ترجمه گوگل]OHM یک دستگاه انرژی با اندازه دستی برای دوچرخه سواران است
[ترجمه ترگمان]The یک وسیله انرژی با اندازه دستی برای دوچرخه سواران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The user attaches ohm magnets to bicycle wheel spokes.
[ترجمه گوگل]کاربر آهنرباهای اهم را به پره های چرخ دوچرخه وصل می کند
[ترجمه ترگمان]کاربر اهن رباها اهم را به میله چرخ متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The user fixes ohm holder to bicycle seat stays, ensuring the holder is in line with the ohm magnets.
[ترجمه گوگل]کاربر هولدر اهم را به صندلی دوچرخه ثابت می کند و اطمینان حاصل می کند که نگهدارنده با آهن رباهای اهم مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]کاربر یک اهم اهم را به روی صندلی دوچرخه ثابت می کند و اطمینان حاصل می کند که دارنده به طور مستقیم با اهن ربا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For example, a resistor pack might contain ten of each value in the E12 series from 10 ohms to 10M.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، یک پک مقاومت ممکن است دارای ده عدد از هر مقدار در سری E12 از 10 اهم تا 10M باشد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، یک گروه مقاومت ممکن است شامل ۱۰ عدد از هر مقدار در سری E۱۲ از ۱۰ اهم تا ۱۰ M باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Accuracy is cited both in percent error and as the shortfall in ohms.
[ترجمه گوگل]دقت هم در درصد خطا و هم به عنوان کمبود اهم ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]دقت هم به خطای % % و هم به عنوان جبران اهم گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهم (اسم)
ohm

واحد مقاومت برق در سلسله (اسم)
ohm

تخصصی

[کامپیوتر] اهم - واحد اندازه گیری مقاومت الکتیکی . اگر یک شیء دارای مقاومت 1ohm باشد . اعمال ولتاژی برابر با 1، موجب عبور جریانی معادل با 1 آمپر از آن می شود. نگاه کنید به ohms law . امپدانس نیز با اهم اندازه گیری می شود و مانند مقاومت است، با این تفاوت که به جای تعریف بر اساس جریان مستقیم، بر حسب جریان متقاوت تعریف می شود.نگاه کنید به impedance .
[برق و الکترونیک] اهم - اهم واحد SI مقاومت و امپدانس . مقاومت الکتریکی بین دو نقطه از رسانایی که با اعمال اختلاف پتانسیل ثابت 1v به آن نقاط ش، جریان 1A در رسانا جاری شود . به شرط آن که رسانا خود شامل هیچ گونه نیروی محرکه الکتریکی نباشد .

انگلیسی به انگلیسی

• unit of electrical resistance equal to the resistance of a conductor in which the force of one volt produces a current of one ampere (electricity)
an ohm is a unit which is used to measure electrical resistance; a technical term in physics.

پیشنهاد کاربران

بپرس