ogle

/ˈoʊɡl̩//ˈəʊɡl̩/

معنی: چشم چرانی، چشم چرانی کردن، چشم چرانی کردن، با چشم غمزه کردن، نگاه عاشقانه کردن
معانی دیگر: نگاه هیز کردن، هرزه نگاه، کرشمه، عشوه

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: ogles, ogling, ogled
• : تعریف: to look or stare at (someone) in a lustful or flirtatious manner.
مترادف: leer
مشابه: drool, eye, gape, gawk, goggle, look over, make eyes at, rubberneck, stare

- He likes to sit at a table by the window so he can ogle the women that walk by.
[ترجمه گوگل] او دوست دارد پشت میزی کنار پنجره بنشیند تا بتواند زنانی را که از کنار آن عبور می کنند نگاه کند
[ترجمه ترگمان] او دوست دارد کنار پنجره روی میز بنشیند تا بتواند زنانی را که در آن راه می روند نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: ogler (n.)
• : تعریف: a lustful or flirtatious look.
مترادف: leer
مشابه: gape, goggle, look, stare

جمله های نمونه

1. with your ogle o, fairy . . .
به کرشمه ای پری . . .

2. he used to stand at the street corner and ogle at the passing girls
او کنار خیابان می ایستاد و به دختران رهگذر نگاه هیز می کرد.

3. Uncle Geooge got a black eye for ogling a lady in the pub.
[ترجمه گوگل]عمو ژئوج به خاطر نگاه کردن به یک خانم در میخانه چشم سیاهی پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]عمو Geooge چشم سیاه برای چشم چرونی یک خانم در میخانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She ogled me when handed me a glass of wine.
[ترجمه گوگل]وقتی لیوانی شراب به من داد نگاهم کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی یک لیوان شراب به دستم داد، چشمکی به من زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All she did was hang around ogling the men in the factory.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که او انجام داد این بود که به مردان کارخانه نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که می کرد این بود که مدام به مردان در کارخانه چشم می دوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I didn't like the way he was ogling me.
[ترجمه گوگل]از این که او به من نگاه می کرد خوشم نمی آمد
[ترجمه ترگمان]از شکلی که داشت به من چشم دوخته بود خوشم نمی اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Paula is not used to everyone ogling at her while she undresses backstage.
[ترجمه گوگل]پائولا عادت ندارد وقتی او در پشت صحنه لباس هایش را در می آورد همه به او نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"هنگامی که پشت صحنه\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most women dislike being ogled .
[ترجمه گوگل]اکثر خانم ها دوست ندارند که نگاه کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر زن ها از ogled بدشان می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The boys spent most of their time at the beach ogling girls in bikinis.
[ترجمه گوگل]پسرها بیشتر وقت خود را در ساحل با دخترانی بیکینی سپری می کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها بیشتر وقتشان را در کنار ساحل شنی با مایو شنا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A group of men were ogling her from a bench across the street.
[ترجمه گوگل]گروهی از مردان از روی نیمکتی در آن سوی خیابان او را نگاه می کردند
[ترجمه ترگمان]گروهی از مردان از روی نیمکتی در آن سوی خیابان به او چشم دوخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I say and now I am ogling him.
[ترجمه گوگل]میگم و الان دارم نگاهش میکنم
[ترجمه ترگمان]من می گویم و حالا دارم او را برانداز می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Been ogling her up and down ever since she'd entered the room.
[ترجمه گوگل]از زمانی که وارد اتاق شده بود او را بالا و پایین نگاه می کردم
[ترجمه ترگمان]از وقتی که وارد اتاق شده بود مدام نگاهش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Simon beach club and joined the foreigners ogling the floor show at the Casino du Liban.
[ترجمه گوگل]باشگاه ساحلی سایمون و به خارجی‌هایی که در کازینو دو لیبان تماشای زمین نمایش می‌دهند، پیوستند
[ترجمه ترگمان]کلوب سایمون در کازینو دو لیبان نشان داد که کلوب ساحل beach foreigners ogling ogling ogling ogling ogling ogling ogling the the the the the the the the the the the the the the the the the at at at at at at at at at at at at at at at at at
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was ogling her.
[ترجمه گوگل]داشت نگاهش می کرد
[ترجمه ترگمان]چشم به او دوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چشم چرانی (اسم)
ogle

چشم چرانی کردن (اسم)
ogle

چشم چرانی کردن (فعل)
ogle

با چشم غمزه کردن (فعل)
ogle

نگاه عاشقانه کردن (فعل)
ogle

انگلیسی به انگلیسی

• amorous or lustful stare
stare amorously or lustfully; eye
if someone ogles someone else, they stare at them, especially in a way that indicates a sexual interest; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

دید زدن
verb
[ obj]
1 usually disapproving : to look at ( someone ) in a way that shows sexual attraction
◀️He sat at the bar, ogling several women.
2 : to look at ( something ) in a way that suggests strong interest or desire
...
[مشاهده متن کامل]

◀️He ogled the new cars on the lot.
◀️I was ogling the dessert menu before my meal even arrived.
◀️ India has a very poor rating by the UN for violence against women as well. Men in India have a tendency to ogle any woman : هند رتبه بسیار ضعیفی از سوی سازمان ملل برای خشونت علیه زنان دارد. مردان در هند تمایل دارند هر زنی را ( بطور نامناسبی ) نگاه کنند

چشم چرانی کردن - هیز

بپرس