ofttimes

/ˈɔːftˌtaɪmz//ˈɒfttaɪmz/

معنی: غالب اوقات
معانی دیگر: often : غالب اوقات

جمله های نمونه

1. And ofttimes it hath cast him into the fire, and into the waters, to destroy him: but if thou canst do any thing, have compassion on us, and help us.
[ترجمه گوگل]و بارها او را در آتش و در آب انداخته تا او را هلاک کند، اما اگر کاری از دستت بر می آید، بر ما شفقت آور و به ما کمک کن
[ترجمه ترگمان]و اگر تو می توانی کاری بکنی او را نابود کنی؛ اما اگر می توانی کاری بکنی، به ما رحم کن و به ما کمک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Claims occur ofttimes in international trade.
[ترجمه گوگل]ادعاها اغلب در تجارت بین المللی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]ادعاها در تجارت بین المللی اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Christ's blessing ofttimes means sorrow, but even sorrow is not too great a price to pay for the privilege of touching other lives with benediction.
[ترجمه گوگل]برکت مسیح اغلب به معنای غم و اندوه است، اما حتی غم و اندوه نیز بهای زیادی نیست که بتوان برای امتیاز لمس زندگی های دیگر با رحمت پرداخت
[ترجمه ترگمان]دعای خیر مسیح یعنی اندوه، یعنی اندوه، اما حتی اندوه هم برای پرداخت بهای زندگی دیگران با دعای خیر زیاد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lord, have mercy on my son: for he is lunatick, and sore vexed: for ofttimes he falleth into the fire, and oft into the water.
[ترجمه گوگل]پروردگارا، پسرم را بیامرز، زیرا او دیوانه و مضطرب است، زیرا بارها در آتش و اغلب در آب می افتد
[ترجمه ترگمان]خداوندا، به پسر من رحم کن، چون او lunatick، و از این که او را به درون آتش کشانده بود، به درون آب فرو رفت و به درون آب افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The flood which had beggared him made him rich. So it is ofttimes in life.
[ترجمه گوگل]سیل که او را گدایی کرده بود او را ثروتمند کرد بنابراین اغلب اوقات در زندگی چنین است
[ترجمه ترگمان]سیل که باعث شد او ثروتمند شود پس زندگی در زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And Judas also, which betrayed him, knew the place: for Jesus ofttimes resorted thither with his disciples.
[ترجمه گوگل]و یهودا نیز که او را تسلیم کرد، آن مکان را می دانست زیرا عیسی بارها با شاگردان خود در آنجا متوسل می شد
[ترجمه ترگمان]و یهودا هم، که به او خیانت کرده بود، محل را می دانست؛ چون مسیح با حواریون خود به آنجا رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When the door of happiness closes, another opens, but ofttimes we look so long at the closed door that we don't see the one which has been opened for us.
[ترجمه گوگل]وقتی در خوشبختی بسته می شود، در دیگری باز می شود، اما اغلب ما آنقدر به در بسته نگاه می کنیم که دری را که به رویمان باز شده است نمی بینیم
[ترجمه ترگمان]وقتی در خوشبختی بسته می شود، دیگری باز می شود، اما وقتی آن قدر به در بسته نگاه می کنیم که کسی را که برای ما گشوده شده است نمی بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غالب اوقات (قید)
often, oftentimes, ofttimes

انگلیسی به انگلیسی

• often; frequently (poetry)

پیشنهاد کاربران

بپرس