1. Fear is often greater than the danger.
[ترجمه گوگل]ترس اغلب بیشتر از خطر است
[ترجمه ترگمان]ترس اغلب بزرگ تر از خطر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ترس اغلب بزرگ تر از خطر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Bad workmen often blame their tools.
[ترجمه گوگل]کارگران بد اغلب ابزار خود را سرزنش می کنند
[ترجمه ترگمان]کارگران بد اغلب ابزار خود را مقصر می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارگران بد اغلب ابزار خود را مقصر می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The doctor is often more to be feared than the disease.
[ترجمه گوگل]پزشک اغلب بیشتر از بیماری قابل ترس است
[ترجمه ترگمان]پزشک اغلب بیشتر از بیماری می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پزشک اغلب بیشتر از بیماری می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Often and little eating makes a man fat.
[ترجمه گوگل]اغلب و کم خوردن مرد را چاق می کند
[ترجمه ترگمان]اغلب صرف غذا خوردن یک مرد چاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب صرف غذا خوردن یک مرد چاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Money often unmakes the men who make it.
[ترجمه گوگل]پول اغلب مردانی را که آن را می سازند از بین می برد
[ترجمه ترگمان]پول اغلب کسانی را که این کار را می کنند جذب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پول اغلب کسانی را که این کار را می کنند جذب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He who buys what he does not need will often need what he cannot buy.
[ترجمه گوگل]کسی که چیزی را می خرد که به آن نیاز ندارد، اغلب به چیزی نیاز دارد که نمی تواند بخرد
[ترجمه ترگمان]کسی که آنچه را که نیاز ندارد می خرد، اغلب به چیزی که نمی تواند بخرد نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کسی که آنچه را که نیاز ندارد می خرد، اغلب به چیزی که نمی تواند بخرد نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ill comes often on the back of worse.
[ترجمه گوگل]مریضی اغلب پس از بدتر ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]بیشتر از همیشه بر می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیشتر از همیشه بر می گردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Joy often comes after sorrow, like morning after night.
[ترجمه گوگل]شادی اغلب پس از غم و اندوه می آید، مانند صبح پس از شب
[ترجمه ترگمان]شادی غالبا مانند صبح پس از شب فرا می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شادی غالبا مانند صبح پس از شب فرا می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Money is often lost for want of money.
[ترجمه گوگل]پول اغلب به دلیل بی پولی از دست می رود
[ترجمه ترگمان]پول اغلب به خاطر پول از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پول اغلب به خاطر پول از دست می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A crow is never the whiter for washing herself often.
[ترجمه گوگل]کلاغ برای شستن مرتب خود هرگز سفیدتر نیست
[ترجمه ترگمان]یک کلاغ همیشه برای شستن خود whiter نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کلاغ همیشه برای شستن خود whiter نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A good horse often needs a good spur.
[ترجمه گوگل]یک اسب خوب اغلب به یک خار خوب نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]اسب خوب اغلب به یک محرک خوب نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسب خوب اغلب به یک محرک خوب نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Genius often betrays itself into great errors.
[ترجمه گوگل]نابغه اغلب خود را به اشتباهات بزرگ خیانت می کند
[ترجمه ترگمان]نبوغ اغلب به خطاهای بزرگ خیانت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نبوغ اغلب به خطاهای بزرگ خیانت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Kings and bears often worry keepers.
[ترجمه گوگل]پادشاهان و خرس ها اغلب نگهبانان را نگران می کنند
[ترجمه ترگمان]پادشاه و خرس ها اغلب اوقات نگران keepers هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پادشاه و خرس ها اغلب اوقات نگران keepers هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Riches and virtue do not often keep each other company.
[ترجمه گوگل]ثروت و فضیلت اغلب با یکدیگر همراه نمی شوند
[ترجمه ترگمان]ریچز و تقوا اغلب هر شرکت دیگری را نگهداری نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ریچز و تقوا اغلب هر شرکت دیگری را نگهداری نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Labour is often the father of pleasure.
[ترجمه گوگل]کار اغلب پدر لذت است
[ترجمه ترگمان]کارگر اغلب پدر لذت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کارگر اغلب پدر لذت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید