offstage

/ˈɒfˈsteɪdʒ//ɒfˈsteɪdʒ/

معنی: در زندگی خصوصی، خارج از صحنه نمایش
معانی دیگر: از برون صحنه، در خارج از صحنه، برون صحنه ای، (تئاتر و غیره) پشت صحنه، بیرون صحنه، بخش ناپیدای صحنه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: not on the visible part of the stage; in the wings or backstage.
متضاد: onstage

- The chorus was sung offstage.
[ترجمه گوگل] گروه کر خارج از صحنه خوانده شد
[ترجمه ترگمان] آواز دسته جمعی از صحنه خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: out of the view of the audience.
متضاد: onstage

- offstage music
[ترجمه گوگل] موسیقی خارج از صحنه
[ترجمه ترگمان] موسیقی خارج از صحنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: relating to real life as opposed to that portrayed in the theater.
متضاد: onstage

- his offstage romances
[ترجمه گوگل] عاشقانه های خارج از صحنه او
[ترجمه ترگمان] از صحنه خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an offstage whisper
نجوای برون صحنه

2. to go offstage
به برون صحنه رفتن

3. The main characters are offstage for most of the second act.
[ترجمه گوگل]شخصیت‌های اصلی در بیشتر قسمت دوم، خارج از صحنه هستند
[ترجمه ترگمان]شخصیت های اصلی صحنه برای بسیاری از کاره ای دوم خارج از صحنه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was a loud crash offstage.
[ترجمه گوگل]صدای تصادف با صدای بلند خارج از صحنه بود
[ترجمه ترگمان]صحنه خارج از صحنه، صدای بلندی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Offstage, Peter seemed a shy sort of person.
[ترجمه گوگل]خارج از صحنه، پیتر فردی خجالتی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]پ--ی--ت-- ر \"،\" پیتر \"یه آدم خجالتی به نظر میومد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a lot of noise offstage.
[ترجمه گوگل]سر و صدای زیادی بیرون صحنه بود
[ترجمه ترگمان]صداهای خارج از صحنه خصوصی شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The two were as different offstage as on.
[ترجمه گوگل]این دو در خارج از صحنه به همان اندازه متفاوت بودند
[ترجمه ترگمان]این دو به عنوان صحنه متفاوت از صحنه خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He rushed offstage and up to Lesley-Jane's dressing room.
[ترجمه گوگل]او با عجله از صحنه خارج شد و به سمت رختکن لسلی جین رفت
[ترجمه ترگمان]او با عجله از صحنه خارج شد و به اتاق تعویض لباس جین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Halie, his wife, spends a lot of time offstage.
[ترجمه گوگل]هالی، همسرش، زمان زیادی را خارج از صحنه می گذراند
[ترجمه ترگمان]Halie، همسر او، زمان زیادی را از صحنه خارج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Offstage she was scrupulously polite to him, an exercise that was totally wasted as he continued to ignore her.
[ترجمه گوگل]خارج از صحنه، او با دقت با او مودب بود، تمرینی که در ادامه نادیده گرفتن او کاملاً هدر رفت
[ترجمه ترگمان]به بیت با دقت و دقت به او ادب و نزاکت نشان می داد، ورزش که همچنان به هدر می رفت و او را نادیده می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Offstage he was fairly quiet, preoccupied.
[ترجمه گوگل]خارج از صحنه او نسبتاً ساکت بود و مشغول بود
[ترجمه ترگمان]به بیت آرام و متفکر به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Terentia goes offstage, and in a soliloquy, Dycarbas explains his actions.
[ترجمه گوگل]ترنتیا از صحنه خارج می شود و دیکارباس در یک تک گویی، اعمال خود را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان](Terentia)از صحنه خارج می شود و در یک مورد، Dycarbas کاره ای خود را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Offstage, Peter always seemed a quiet, shy sort of person.
[ترجمه گوگل]خارج از صحنه، پیتر همیشه فردی ساکت و خجالتی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]پیتر همیشه ساکت و خجالتی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Miki then dives offstage during Ministry's set.
[ترجمه گوگل]سپس میکی در حین ست وزارت خانه شیرجه می‌رود
[ترجمه ترگمان]Miki سپس در طی مجموعه وزارت به خارج از صحنه شیرجه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در زندگی خصوصی (اسم)
offstage

خارج از صحنه نمایش (صفت)
offstage

انگلیسی به انگلیسی

• away from the stage (theatre); happening privately
behind the curtains, not on stage (theatre); happening privately; hidden, not in plain view
offstage describes the sounds in a play that happen in the part of a theatre that the audience cannot see but can hear.
offstage also describes the behaviour of actors and actresses in real life, when they are not acting in a play or film.
back part of a stage, behind the curtains of a stage

پیشنهاد کاربران

پشت صحنه
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Longman :
just behind or to the side of a stage in a theatre, where the people watching a play cannot see
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
...
[مشاهده متن کامل]

on a part of the stage not visible to the audience
behind the scenes : out of the public view
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
in or towards the area behind a theatre stage where the audience cannot see
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :
off the stage, or happening behind or at the side of the stage, so that people who are watching cannot see

پنهان

بپرس