offside

/ɒfˈsaɪd//ɒfˈsaɪd/

معنی: خارج از خط
معانی دیگر: (فوتبال و غیره) آف ساید، خارج از جای تعیین شده، دربازی فوتبال و غیره خارج از خط

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: ahead of the ball or puck, or beyond the line or area prescribed by the rules of a sport such as hockey or football.

جمله های نمونه

1. Coventry had a goal disallowed for offside.
[ترجمه گوگل]کاونتری یک گل به دلیل آفساید مردود اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]کاونتری یک گل برای offside داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The goal was disallowed because Wark was offside.
[ترجمه گوگل]این گل به دلیل آفساید بودن وارک مردود اعلام شد
[ترجمه ترگمان]گل به این دلیل ممنوع شد چون Wark در offside بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Wise was standing at least ten yards offside.
[ترجمه گوگل]وایز حداقل ده یارد در آفساید ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]خردمندان دست کم در ده متری پدر رالف ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The offside rear wheel needs replacing.
[ترجمه گوگل]چرخ عقب آفساید نیاز به تعویض دارد
[ترجمه ترگمان]چرخ عقب offside به تعویض نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The goal was disallowed for offside.
[ترجمه گوگل]گل به دلیل آفساید مردود اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این هدف برای offside ممنوع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Machester United had a goal disallowed for being offside.
[ترجمه گوگل]یک گل برای ماچستریونایتد به دلیل آفساید مردود اعلام شد
[ترجمه ترگمان]Machester متحده هدفی داشت که به خاطر offside بودن مجاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rush had a 45th-minute goal disallowed for offside.
[ترجمه گوگل]راش یک گل دقیقه 45 را به دلیل آفساید مردود اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]راش یک گل ۴۵ دقیقه ای برای offside داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The driver of the car lowered his offside front window.
[ترجمه گوگل]راننده خودرو شیشه جلوی آفساید خود را پایین آورد
[ترجمه ترگمان]راننده ماشین پنجره جلویی offside را پایین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was ruled offside by the referee.
[ترجمه گوگل]داور او را آفساید اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]داور در برابر داور توسط داور اداره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was offside when he scored.
[ترجمه گوگل]وقتی گل زد در آفساید بود
[ترجمه ترگمان]او در offside بود که گل زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A singleton honour offside will also allow you to score five tricks if you pick it right.
[ترجمه گوگل]یک آفساید افتخاری تک نفره نیز به شما امکان می‌دهد در صورت انتخاب درست، پنج ترفند را به ثمر برسانید
[ترجمه ترگمان]یک افتخار یگانه در offside نیز به شما این امکان را می دهد که اگر آن را درست انتخاب کنید پنج حقه به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gloucester were offside at the ruck and Barnes kicked the goal.
[ترجمه گوگل]گلاستر در موقعیت آفساید قرار داشت و بارنز به دروازه ضربه زد
[ترجمه ترگمان]گلاستر در the و بارنز در سمت offside بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the stroke of half-time, Roy fell offside at a midfield ruck.
[ترجمه گوگل]در نیمه اول، روی در یک ضربه در خط میانی در آفساید سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]روی ضربه نیم ساعت، روی offside در یک ruck میانی سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Robins looked offside as he galloped into a chasm of space created by lively winger Ruel Fox.
[ترجمه گوگل]رابینز در حالی که به درون شکاف فضایی که توسط وینگر سرزنده روئل فاکس ایجاد شده بود، آفساید به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]پدر رالف در حالی که به chasm فضایی که از دوران کودکی و دوران کودکی ساخته شده بود، خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خارج از خط (اسم)
offside

تخصصی

[فوتبال] آفساید - خارج از خط - عقیده-نظر
[نساجی] یا جعبه ساده

انگلیسی به انگلیسی

• illegally advancing (football)
of an illegal advance (football)
if a player in a game of football or hockey is offside, they have broken the rules by moving too far forward.
the offside of a vehicle is the side farthest from the edge of the road when you are driving normally.

پیشنهاد کاربران

در دید
خارج از محوطه
سمت راست خودرو ( که به وسط جاده نزدیکتر است؛ در بریتانیا فرمان و حرکت خودرو در جهت دیگر و عکس ایران است ) - بریتیش

بپرس