offshore

/ˈɒfˈʃɔːr//ˌɒfˈʃɔː/

معنی: از جانب ساحل، قسمت ساحلی دریا، دور از ساحل
معانی دیگر: به سوی دریا، دریا سوی، در دریا، (امریکا) ماورای بحار، برون مرز(ی)، فرا دریا(یی)، دور از کرانه

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: away from the shore.

- The boat anchored offshore.
[ترجمه گوگل] قایق در دریا لنگر انداخت
[ترجمه ترگمان] قایق در ساحل لنگر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: turned or moving away from the shore.

(2) تعریف: situated, taking place, or operating at a distance from the shore.

- offshore islands
[ترجمه گوگل] جزایر فراساحلی
[ترجمه ترگمان] جزایر ساحلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- an offshore drilling operation
[ترجمه گوگل] عملیات حفاری دریایی
[ترجمه ترگمان] عملیات حفاری دریایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: designating property, investments, or businesses that are based or registered in a foreign country.

جمله های نمونه

1. offshore investment
سرمایه گذاری فرا دریایی

2. offshore oil platforms
سکوب های استخراج نفت در دریا

3. an offshore wind
باد دریا سوی

4. to borrow money offshore
از برون مرز وام تهیه کردن

5. A gentle current carried them slowly offshore.
[ترجمه گوگل]جریان ملایمی آنها را به آرامی به سواحل دریایی منتقل کرد
[ترجمه ترگمان]یک جریان آرام آن ها را به آهستگی از ساحل دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One day a larger ship anchored offshore.
[ترجمه گوگل]یک روز یک کشتی بزرگتر در دریا لنگر انداخت
[ترجمه ترگمان]روزی یک کشتی بزرگ تر لنگر انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His money is in an offshore island bank.
[ترجمه گوگل]پول او در یک بانک جزیره ای فراساحلی است
[ترجمه ترگمان]پول او در ساحل جزیره ساحلی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fish stayed 50 yards offshore, well out of range.
[ترجمه گوگل]این ماهی در فاصله 50 یاردی دور از ساحل ماند و به خوبی خارج از محدوده بود
[ترجمه ترگمان]ماهی ها حدود ۵۰ متری در خارج از محدوده خود باقی مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The offshore government claims jurisdiction over the mainland.
[ترجمه گوگل]دولت فراساحلی مدعی صلاحیت قضایی بر سرزمین اصلی است
[ترجمه ترگمان]دولت ساحلی ادعا می کند که صلاحیت قانونی بر سر سرزمین اصلی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The plane hit the ocean several miles offshore.
[ترجمه گوگل]هواپیما چند مایلی دورتر از ساحل به اقیانوس برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]هواپیما چندین مایل دورتر از ساحل به اقیانوس رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A review of offshore banks was also started and was expected to lead to several banks losing their licences to operate.
[ترجمه گوگل]بازنگری بانک‌های فراساحلی نیز آغاز شد و انتظار می‌رفت که چندین بانک مجوز فعالیت خود را از دست بدهند
[ترجمه ترگمان]بررسی بانک های ساحلی نیز آغاز شد و انتظار می رفت تا چندین بانک مجوز فعالیت خود را از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Downbuckling is marked by an offshore trench. Great earthquakes occur adjacent to the inclined contact between the two plates.
[ترجمه گوگل]پایین آمدن با یک ترانشه دریایی مشخص شده است زمین لرزه های بزرگ در مجاورت تماس شیب دار بین دو صفحه رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]Downbuckling توسط یک گودال ساحلی مشخص شده است زمین لرزه های بزرگ مجاور تماس مایل بین این دو صفحه رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These offshore branches can not close or fail while the head office remains open.
[ترجمه گوگل]این شعبه های فراساحلی تا زمانی که دفتر مرکزی باز است نمی توانند بسته شوند یا از کار بیفتند
[ترجمه ترگمان]این شاخه های ساحلی نمی توانند بسته و یا شکست بخورند در حالی که دفتر سر باز می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Eider ducks bobbed offshore, dodging the ice floes.
[ترجمه گوگل]اردک‌های ایدر در آب‌های ساحلی پرتاب می‌شوند و از شناورهای یخ طفره می‌روند
[ترجمه ترگمان]جاخالی دادن، جاخالی دادن و از روی یخ در حال رفتن به floes یخ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The offshore wind was coming hard as usual through the wide gap between the warehouses on the Surrey side.
[ترجمه گوگل]باد ساحلی طبق معمول از میان شکاف وسیع بین انبارها در سمت ساری به شدت می آمد
[ترجمه ترگمان]باد شمالی، مثل همیشه از میان شکاف میان انبارها در طرف سوری به سختی پیش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The ship was anchored off shore.
[ترجمه گوگل]کشتی در ساحل لنگر انداخته بود
[ترجمه ترگمان]کشتی لنگر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. This island is two miles off shore.
[ترجمه گوگل]این جزیره دو مایلی از ساحل فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]این جزیره دو مایل دورتر از ساحل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The boat was about a mile from/off shore when the engine suddenly died.
[ترجمه گوگل]قایق حدود یک مایل دورتر از ساحل بود که ناگهان موتور از بین رفت
[ترجمه ترگمان]قایق در حدود یک مایلی ساحل بود که موتور ناگهان خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The island is about 3 miles off shore .
[ترجمه گوگل]این جزیره حدود 3 مایلی از ساحل فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]این جزیره حدود ۳ مایل از ساحل فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. By dawn they were eight miles off shore under fighter aircraft's escort.
[ترجمه گوگل]تا سپیده دم آنها هشت مایلی دورتر از ساحل بودند و تحت اسکورت هواپیماهای جنگنده بودند
[ترجمه ترگمان]تا طلوع آفتاب، آن ها هشت مایل دورتر از ساحل تحت تعقیب هواپیماهای جنگنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Tsunamis are concomitant with off shore earthquakes.
[ترجمه گوگل]سونامی با زمین لرزه های ساحلی همراه است
[ترجمه ترگمان]سونامی با زمین لرزه های ساحلی همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The yacht was anchored off shore opposite Sandy Point.
[ترجمه گوگل]قایق بادبانی در ساحل مقابل سندی پوینت لنگر انداخته بود
[ترجمه ترگمان]کرجی در ساحل مقابل سندی پوینت لنگر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. That means design project can more off shore arrives like India such sweated country.
[ترجمه گوگل]این بدان معناست که پروژه طراحی می تواند بیشتر از ساحل مانند هند چنین کشوری عرق آور وارد شود
[ترجمه ترگمان]این به آن معنا است که پروژه طراحی می تواند بیشتر از ساحل به این کشور سرازیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The boat is two miles off shore.
[ترجمه گوگل]قایق دو مایلی از ساحل فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]کشتی دو مایل دورتر از ساحل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. And the off shore property as a result of this fund, cannot invest A directly.
[ترجمه گوگل]و ملک خارج از ساحل در نتیجه این صندوق نمی تواند مستقیماً A را سرمایه گذاری کند
[ترجمه ترگمان]و زمین خارج از ساحل به عنوان نتیجه ای از این صندوق، نمی تواند مستقیما سرمایه گذاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. He also makes home-brewed beer that he trades for prawns from trawlers that sometimes anchor off shore.
[ترجمه گوگل]او همچنین آبجوی خانگی درست می‌کند که آن را با میگو از تراول‌هایی که گاهی در ساحل لنگر می‌اندازند، می‌سازد
[ترجمه ترگمان]او همچنین آبجو تولید می کند که برای prawns از کشتی های باری که گاهی از ساحل لنگر می اندازند، کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The yachts reached the other side at about midnight lay to about four miles off shore.
[ترجمه گوگل]قایق‌ها تقریباً در نیمه‌شب به طرف دیگر رسیدند تا حدود چهار مایلی ساحل دراز کشیده بودند
[ترجمه ترگمان]قایق در کنار دریا حدود نیمه شب در حدود چهار مایلی ساحل قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The amazing pictures were taken recently at Porthcurno beach, Cornwall, Britain where the basking shark was cruising just yards off shore.
[ترجمه گوگل]این تصاویر شگفت‌انگیز اخیراً در ساحل پورث کورنو، کورنوال، بریتانیا گرفته شده‌اند، جایی که این کوسه در چند متری ساحل در حال گشت و گذار بود
[ترجمه ترگمان]این تصاویر شگفت انگیز اخیرا در ساحل Porthcurno، کورنوال، Britain که در آن شنا می کردند، از ساحل دور می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. November 1943: A US soldier wounded in the initial invasion at Empress Augusta Bay is being hoisted aboard a Coast Guard-manned transport off shore of Bougainville island.
[ترجمه گوگل]نوامبر 1943: یک سرباز آمریکایی که در تهاجم اولیه به خلیج امپراس آگوستا مجروح شده بود، در یک ترابری با سرنشین گارد ساحلی در سواحل جزیره بوگنویل سوار شد
[ترجمه ترگمان]نوامبر ۱۹۴۳: یک سرباز آمریکایی که در حمله اولیه به خلیج Empress Bay زخمی شده بود، بر روی ناو ساحلی سوار بر گارد ساحلی در ساحل جزیره Bougainville برافراشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از جانب ساحل (صفت)
offshore

قسمت ساحلی دریا (صفت)
offshore

دور از ساحل (قید)
offshore

تخصصی

[زمین شناسی] ساحل دور ،در داخل دریا، دور از ساحل

انگلیسی به انگلیسی

• far from shore; away from the shore
far from shore; away from the shore
something that is offshore is situated in the sea near to the coast.
away from the shore

پیشنهاد کاربران

( حقوقی )
فراساحلی / برون مرزی.
شرکتی است که در خارج از مرزهای عوامل شرکت ( مدیران ، سهامداران ، پرسنل و . . . ) به ثبت رسمی رسیده است.
غیرسرزمینی
کشورهای دیگر
offshore ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: فراساحل
تعریف: دور از ساحل به طرف دریا
در بحث سرمایه گذاری با مفهوم: کشورها یا مکان های خارجی
e. g. : Offshore locations for manufacturing operations
فرا ساحلی
دورتر از ساحل ( موقعیتی در دریا تقریبا نزدیک به ساحل )
سازه های نفت و گاز در آنجا بنا میشوند.

offshore banks/companies/investments etc banks etc that are based abroad in a country
where you pay less tax than in your home country
relocate ( a business or department ) to a foreign country to take advantage of lower costs.
سکوی نفت ( سازه بسیار بزرگی که دور از ساحل احداث میشه ) . مترادف با offshore platform و oil platform است.
کار اقماری و شیفت کاری در صنعت نفت به کار می رود
در دریا
در مقابل onshore
فراساحلی
فراساحل
برون مرزی
برون سپاری فرامرزی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس