offing

/ˈɒfɪŋ//ˈɒfɪŋ/

معنی: در اینده نزدیک، در ان نزدیکی ها، اب ساحلی
معانی دیگر: دورترین بخش دریا (که از ساحل دیده می شود)، دریا منظر، دور دریا، (محل) دور از ساحل، کران دور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: in the offing
• : تعریف: the farthest reaches of the sea visible from shore.

جمله های نمونه

1. in the offing
دور ولی در معرض دید،دور و در دسترس،در آینده ی نا معلوم،حصول پذیر،دست یافتنی

2. their wedding was in the offing
قرار بود ازدواج بکنند.

3. the smell of cooking indicated that dinner was also in the offing
بوی آشپزی نشان می داد که شام هم در کار بود.

4. With an election in the offing, the prime minister is keen to maintain his popularity.
[ترجمه گوگل]با انتخاباتی که در راه است، نخست وزیر مایل است محبوبیت خود را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]با انتخابات آینده، نخست وزیر مشتاق است محبوبیت خود را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Big changes were in the offing.
[ترجمه گوگل]تغییرات بزرگی در راه بود
[ترجمه ترگمان]تغییرات بزرگی در جریان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's a pay rise in the offing, I hear.
[ترجمه گوگل]من می شنوم که افزایش حقوق در آینده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]صدای بلند شدن در آب به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tighter airport security regulations could be in the offing.
[ترجمه گوگل]مقررات امنیتی سختگیرانه تری ممکن است در راه باشد
[ترجمه ترگمان]مقررات امنیتی فرودگاه Tighter ممکن است در آینده نزدیک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Other changes were in the offing.
[ترجمه گوگل]تغییرات دیگری نیز در راه بود
[ترجمه ترگمان]تغییرات دیگری در آینده نزدیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Husbands were home; family gatherings were in the offing.
[ترجمه گوگل]شوهران خانه بودند گردهمایی های خانوادگی در راه بود
[ترجمه ترگمان]ای شوهران، در خانه بودند، همه اهل مجلس بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There are no good scenarios in the offing. The markets are in turmoil.
[ترجمه گوگل]سناریوهای خوبی در آینده وجود ندارد بازارها در آشفتگی است
[ترجمه ترگمان]هیچ سناریوهای خوبی در آینده نزدیک وجود ندارد بازارها ناآرام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The smell of cooking told them there was a meal in the offing.
[ترجمه گوگل]بوی آشپزی به آنها می گفت که یک وعده غذایی در راه است
[ترجمه ترگمان]بوی پختن غذا به آن ها می گفت که در آینده یک وعده غذایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A general amnesty for political prisoners may be in the offing.
[ترجمه گوگل]ممکن است عفو عمومی برای زندانیان سیاسی در راه باشد
[ترجمه ترگمان]یک عفو عمومی برای زندانیان سیاسی ممکن است در آینده نزدیک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I hear there are more staff changes in the offing.
[ترجمه گوگل]شنیده ام که در آینده تغییرات بیشتری در کارکنان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]می شنوم که افراد بیشتری در آینده نزدیک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But analysts think some changes particularly involving Texas trackage rights may be in the offing.
[ترجمه گوگل]اما تحلیلگران بر این باورند که برخی تغییرات به ویژه در مورد حقوق ردیابی تگزاس ممکن است در راه باشد
[ترجمه ترگمان]اما تحلیلگران فکر می کنند که برخی تغییرات به ویژه در رابطه با حقوق trackage تگزاس ممکن است در آینده نزدیک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در اینده نزدیک (اسم)
offing

در ان نزدیکی ها (اسم)
offing

اب ساحلی (اسم)
offing

انگلیسی به انگلیسی

• distant part of the sea visible from the shore; remote place far from the shore, high seas
if you say that something is in the offing, you mean that it is likely to happen soon.

پیشنهاد کاربران

in the offing
likely to happen soon
به احتمال زیاد به زودی اتفاق می افتد
With an election in the offing, the prime minister is keen to maintain his popularity
I have a job interview next week, so hopefully, a new career is in the offing for me
...
[مشاهده متن کامل]

The weather forecast predicts heavy rain, so it seems like a storm is in the offing
We're planning a family vacation this summer, but we haven't decided on the destination yet; a trip to the mountains or a beach vacation is in the offing
The company hasn't made any announcements yet, but it's rumored that a merger could be in the offing
The negotiations have been going well so far, and it seems like a resolution is in the offing

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/offing
Be in the offing
در شرف وقوع بودن
دورترین کرانه دریا
In the offing = قریب الوقوع ، حتمی، در راه

بپرس