officiously


معنی: فضولانه
معانی دیگر: ناخواسته، بطور غیر رسمی

جمله های نمونه

1. Lance Corporal Williams officiously ordered them out.
[ترجمه گوگل]سرجوخه ویلیامز رسماً دستور خروج آنها را داد
[ترجمه ترگمان]سرجوخه سرجوخه، سرجوخه Williams، دستور داد آن ها خارج شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'You can't park here,' he said officiously.
[ترجمه گوگل]او رسماً گفت: "شما نمی توانید اینجا پارک کنید "
[ترجمه ترگمان]گفت: تو نمی تونی اینجا پارک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I will never act officiously or permit personal feelings, prejudices, animosities, or friendships to influence my decisions.
[ترجمه گوگل]من هرگز رسماً رفتار نمی‌کنم یا اجازه نمی‌دهم احساسات شخصی، تعصبات، خصومت‌ها یا دوستی‌ها بر تصمیم‌هایم تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]من هرگز به احساسات شخصی، پیش داوری ها، عداوت یا دوستی اجازه نمی دهم تا بر تصمیم گیری های من تاثیر بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To interfere in the affairs of others, often officiously; meddle.
[ترجمه گوگل]مداخله در امور دیگران، اغلب به صورت رسمی؛ دخالت کردن
[ترجمه ترگمان]دخالت در امور دیگران غالبا مداخله می کند و دخالت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wuhan Declaration is an initiative professional declaration released officiously by the libraries group in China but representing the public opinion.
[ترجمه گوگل]اعلامیه ووهان یک اعلامیه حرفه ای ابتکاری است که به طور رسمی توسط گروه کتابخانه ها در چین منتشر شده است اما نماینده افکار عمومی است
[ترجمه ترگمان]اعلامیه Wuhan بیانیه رسمی ای است که توسط گروه کتابخانه ها در چین منتشر شده است، اما نشان دهنده افکار عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "You've assaulted government agents with a deadly weapon, " one of the men intoned officiously. "That is a crime punishable by imprisonment. "
[ترجمه گوگل]یکی از آن‌ها با لحن رسمی گفت: «شما با یک سلاح مرگبار به مأموران دولتی حمله کرده‌اید» "این جرمی است که مجازات آن حبس است "
[ترجمه ترگمان]یکی از مردان intoned officiously: \" تو با یک سلاح مرگبار به ماموران دولتی حمله کردی و این جنایتی است که به زندان محکوم می شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فضولانه (قید)
officiously

انگلیسی به انگلیسی

• in an officious manner

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : officiate
✅️ اسم ( noun ) : official / officiousness / officialdom / officialese / office / officer
✅️ صفت ( adjective ) : officious / official
✅️ قید ( adverb ) : officiously / officially

بپرس