1. A referee from a neutral country will officiate at the competition.
[ترجمه گوگل]داوری از یک کشور بی طرف در این مسابقه قضاوت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]داور یک کشور بی طرف در مسابقه داوری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Mr Ellis was selected to officiate at a cup game between Grimsby and Rotherham.
[ترجمه گوگل]آقای الیس برای قضاوت در یک بازی جام بین گریمزبی و روترهام انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]آقای الیس انتخاب شد تا مسابقه جام بین Grimsby و Rotherham را داوری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Frik Burger will officiate when the Pumas play Scotland.
[ترجمه گوگل]زمانی که پوماها با اسکاتلند بازی کنند، فریک برگر قضاوت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Frik برگر وقتی بازی Pumas اسکاتلند را بازی می کند داوری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Three nominated judges will officiate at the two Grands Prix, which lead to the Kur or Special tours.
[ترجمه گوگل]سه داور نامزد شده در دو جایزه بزرگ که به تورهای Kur یا ویژه منتهی می شود قضاوت خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]سه داور نامزد شده مسابقه دو Grands را داوری خواهند کرد که منجر به تورهای ویژه یا ویژه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What will I do when I have to officiate at one?
[ترجمه گوگل]وقتی باید در یکی قضاوت کنم چه کار خواهم کرد؟
[ترجمه ترگمان]من باید چه کار کنم وقتی مجبور باشم یکی رو اداره کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We have Law - protecting Officiate and Inspired Minor to report our activities.
[ترجمه گوگل]ما قانون - حفاظت از افسران و الهام گرفته از صغیر را برای گزارش فعالیت های خود داریم
[ترجمه ترگمان]ما قانون حمایت از officiate و اله ام بخش را برای گزارش دادن فعالیت های خود داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It gives me great pleasure to officiate at the completion ceremony of the Airport Railway.
[ترجمه گوگل]برای من بسیار خوشحالم که در مراسم تکمیل راه آهن فرودگاه قضاوت می کنم
[ترجمه ترگمان]از داوری در مراسم تکمیل راه آهن فرودگاه لذت زیادی به من می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A pandit was brought from New Delhi to officiate at the wedding.
[ترجمه گوگل]یک پاندیت از دهلی نو برای برگزاری مراسم عروسی آورده شد
[ترجمه ترگمان]pandit از دهلی نو برای داوری در مراسم ازدواج آورده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Reverend Mr Smith will officiate at the wedding, ie perform the marriage ceremony.
[ترجمه گوگل]کشیش آقای اسمیت در مراسم عروسی، یعنی مراسم ازدواج را انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]کشیش آقای اسمیت در مراسم ازدواج ازدواج خواهد کرد، یعنی مراسم ازدواج را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The officiate god checks up one by one of angels.
[ترجمه گوگل]خدای منصب یکی یکی فرشتگان را چک می کند
[ترجمه ترگمان]خدا یکی از فرشتگان را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Which priest would she like to officiate at her wedding?
[ترجمه گوگل]او دوست دارد کدام کشیش در مراسم عروسی خود تشریف بیاورد؟
[ترجمه ترگمان]کدوم کشیش میخواد مراسم عروسیش رو اداره کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She brought 14 disciples to help officiate.
[ترجمه گوگل]او 14 شاگرد را برای کمک به اجرای مراسم آورد
[ترجمه ترگمان]او ۱۴ شاگرد برای کمک به داوری آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He will officiate as chairman until a new one is appointed.
[ترجمه گوگل]او تا تعیین رئیس جدید به عنوان رئیس هیئت مدیره قضاوت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او داوری را تا زمانی که یک نفر جدید منصوب شود داوری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The referee from Hungary will officiate the football match between China and Russia tomorrow.
[ترجمه گوگل]داور مجارستانی فردا دیدار فوتبال چین و روسیه را قضاوت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]داور از مجارستان فردا مسابقه فوتبال بین چین و روسیه را داوری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. However, he said, he still does not personally officiate at interfaith marriages.
[ترجمه گوگل]با این حال، او گفت، او هنوز شخصاً در ازدواج های بین ادیان انجام نمی دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، او گفت که او هنوز به طور شخصی داوری ازدواج بین ادیان را رعایت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید