1. Officialdom has been against us from the start.
[ترجمه گوگل]مقامات از ابتدا علیه ما بودند
[ترجمه ترگمان]officialdom از اول در مقابل ما قرار گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We suffer from too much officialdom.
[ترجمه گوگل]ما از رسمیت بیش از حد رنج می بریم
[ترجمه ترگمان]ما از مسائل اجرایی زیاد رنج می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The report is critical of attempts by officialdom to deal with the problem of homelessness.
[ترجمه گوگل]این گزارش از تلاش مقامات رسمی برای مقابله با مشکل بی خانمانی انتقاد می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش انتقادی از تلاش مقامات اداری برای رسیدگی به مساله بی خانمانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Officialdom will no doubt decide our future.
[ترجمه گوگل]مقامات بدون شک آینده ما را تعیین خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی در مورد آینده ما نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mr Ueberroth got still less help from officialdom.
[ترجمه گوگل]آقای اوبروت هنوز کمتر از مقامات رسمی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]آقای Ueberroth هنوز کمک های کمتری از مقامات اداری دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Officialdom, rightly, puts itself out finding representatives for and of women, ethnic minorities and disabled groups.
[ترجمه گوگل]مقامات، به درستی، به دنبال یافتن نمایندگانی برای زنان، اقلیت های قومی و گروه های معلول هستند
[ترجمه ترگمان]officialdom به درستی خود را برای پیدا کردن نمایندگانی از زنان، اقلیت های نژادی و گروه های معلول در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He had seen this aspect of officialdom before.
[ترجمه گوگل]او قبلاً این جنبه رسمی را دیده بود
[ترجمه ترگمان]قبلا این منظره اداری را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Tired of traffic, incorporation spats, breezy officialdom and the dead office air?
[ترجمه گوگل]از ترافیک، دعواهای ادغام، رسمی نسیم و هوای مرده اداری خسته شده اید؟
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه از ترافیک خسته شدند، اسپاتس، اداری، مقامات مربوطه اداری، و هوای آزاد دفتر کار را به هوا پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. And officialdom shows disturbing signs of believing the flattery.
[ترجمه گوگل]و رسمیت نشانه های نگران کننده ای از اعتقاد به چاپلوسی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]و سیستم اداری نشانه های نگرانی از باور کردن تملق را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Neighbours arrive to talk to officialdom; they voice strong opposition but are careful not to provoke trouble.
[ترجمه گوگل]همسایه ها می آیند تا با مقامات رسمی صحبت کنند آنها مخالفت شدید خود را ابراز می کنند، اما مراقب هستند که مشکل ایجاد نکنند
[ترجمه ترگمان]همسایگان به صحبت با مقامات اداری می رسند؛ آن ها مخالف قوی هستند اما مراقب هستند که مشکل را تحریک نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Officialdom must not stifle all creativity.
[ترجمه گوگل]رسمیت نباید تمام خلاقیت ها را خفه کند
[ترجمه ترگمان]officialdom نباید همه خلاقیت را خفه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It would simply mean that officialdom, and his country, had forgiven him.
[ترجمه گوگل]این به سادگی به این معنی است که مقامات و کشورش او را بخشیده اند
[ترجمه ترگمان]صرفا به این معنا بود که مقامات مربوطه و کشورش او را بخشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The doctor has taunted officialdom since he began his crusade to help terminally ill people kill themselves almost three years ago.
[ترجمه گوگل]دکتر از زمانی که جنگ صلیبی خود را برای کمک به بیماران لاعلاج تقریباً سه سال پیش آغاز کرد، مقامات رسمی را طعنه زد
[ترجمه ترگمان]دکتر از زمانی که جنگ صلیبی خود را شروع کرده تا به terminally مبتلا شود، taunted را نیش زده و تقریبا سه سال پیش خود را به کشتن داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Dealing with Soviet officialdom one became used to surprises.
[ترجمه گوگل]برخورد با مقامات شوروی به شگفتی عادت کرد
[ترجمه ترگمان]برخورد با سیستم اداری شوروی برای سورپرایز کردن مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید