officers

جمله های نمونه

1. officers are required to salute their superiors
افسران ملزم هستند که به مافوق خود سلام بدهند.

2. airforce officers
افسران نیروی هوایی

3. cowardly officers were downgraded
افسران ترسو تنزل رتبه یافتند.

4. customs officers rummaged the ship
ماموران گمرک کشتی را سرتاته بازرسی کردند.

5. naval officers
افسران نیروی دریایی

6. naval officers in summer whites
افسران نیروی دریایی در انیفورم های سفید تابستانی

7. the officers reviewed the fortifications
افسران استحکامات را مورد بازدید قرار دادند.

8. the officers were roman but most of the soldiers were foreign mercenaries
افسران،رومی بودند ولی بیشتر سربازان مزدوران خارجی بودند.

9. only consular officers are authorized to visa passports
فقط صاحب منصبان کنسولگری اختیار زدن ویزا به گذرنامه ها را دارند.

10. some dissatisfied officers staged a coup d'etat
برخی از افسران ناراضی دست به کودتا زدند.

11. those gallant officers on horseback
آن افسران دلیر سوار بر اسب

12. one of the officers was executed and five others were demoted
یکی از افسران را اعدام کردند و پنج نفر دیگر را تنزل رتبه دادند.

13. they picked out officers on horseback as marks
آنها افسران اسب سوار را هدف قرار دادند.

14. stallin's purge of the officers debilitated the army
پاکسازی افسران توسط استالین ارتش را تضعیف کرد.

15. the commander ranks all officers
فرمانده مافوق کلیه ی افسران است.

16. the oil company's senior officers
صاحب منصبان ارشد شرکت نفت

17. victory had made the officers haughty
پیروزی افسران را غره کرده بود.

18. the installation of the club's new officers
گمارش سرپرستان جدید باشگاه

19. the overbearing attitude of some police officers
رفتار آمرانه ی برخی افسران پلیس

20. the army's repeated defeats disillusioned the young officers
شکست های پی در پی قشون،افسران جوان را سرخورده کرد.

21. the russian general refused to parley with captured german officers
ژنرال روسی مذاکره با افسران اسیر آلمانی را رد کرد.

22. a top-heavy army that has two thousand soldiers and two hundred senior officers
یک ارتش بالا سنگین که دو هزار سرباز و دویست افسر ارشد دارد

پیشنهاد کاربران

مسئولین
the chief medical officers = مسئولین ارشد پزشکی
افسر، پلیس

بپرس