1. office equipment
لوازم دفتر (یا اداره)
2. office job
شغل اداری
3. office of cabinet rank
مقام وزارت (عضویت کابینه)
4. office of the records
اداره بایگانی
5. office politics
زد و بند اداری
6. office work that had piled up for months
کارهای اداره که ماه ها انباشته شده بود
7. office workers
کارمندان دفتری،کارمندان اداری
8. an office desk
میز اداره
9. elective office
(مقامی که از راه انتخابات تفویض می شود) مقام گزینگانی
10. his office is downtown
اداره ی او در مرکز شهر است.
11. his office is in the annex
دفتر او در ساختمان فرعی قرار دارد.
12. his office is inconveniently located
اداره ی او در محل نامناسبی قرار دارد.
13. home office
اداره ی مرکزی
14. my office hours are from two to five
ساعات کار من از دو تا پنج است.
15. our office is concerned with immigrant affairs
اداره ی ما با امور مهاجرتی سر و کار دارد.
16. our office is located downtown
اداره ی ما در وسط شهر است.
17. our office is ten stories high
اداره ی ما ده طبقه است.
18. our office was inundated with job applications
سیل درخواست کار به اداره ی ما سرازیر شد.
19. public office
شغل دولتی
20. rigid office regulations
مقررات خشک اداری
21. routine office work
کارهای روزمره ی اداره
22. the office of mayor
شغل شهرداری،مقام شهردار
23. the office of the mass
مراسم عشای ربانی
24. the office of the president
مقام ریاست
25. this office will supplement rather than supplant private agencies
این اداره مکمل آژانس های خصوصی خواهد بود نه جانشین آنها.
26. booking office
(در تئاتر و ایستگاه راه آهن و غیره) گیشه یا دفتر پیش فروش بلیط،دفتر رزرو
27. in office
مصدر کار،در تصدی
28. a doctor's office
مطب پزشکی
29. a lawyer's office
دفتر وکیل دادگستری
30. a newly-established office
اداره ای که تازگی تاسیس شده
31. a storefront office
اداره ای که در جلو ساختمان قرار دارد
32. a ticket office at a station
باجه ی فروش بلیط در ایستگاه
33. a well-appointed office
یک اداره ی کاملا مجهز
34. a well-organized office
اداره ای با سازمان خوب
35. an employment office
اداره ی کار (کاریابی)
36. an orderly office
یک اداره ی منظم
37. at my office
در اداره ی من
38. at this office she runs the whole show
در این اداره او همه کاره است.
39. he took office last year
سال پیش به این شغل رسید.
40. her main office in life was to help others
کار عمده ی او در زندگی کمک به دیگران بود.
41. his little office is a hive of activity
دفترکار کوچک او کندوی فعالیت است.
42. in his office there was one desk calendar and two wall calendars
در اتاق کار او یک سالنامه ی رومیزی بود و دو سالنامه ی دیواری.
43. in our office men outnumber women
در اداره ی ما تعداد مردها از زن ها بیشتر است.
44. in our office there are no (job) openings
در اداره ی ما امکان شغل جدید وجود ندارد.
45. lost property office
دفتر اشیای گمشده
46. our central office is in new york
اداره ی مرکزی ما در نیویورک است.
47. our head office is in tehran
اداره ی مرکزی ما در تهران است.
48. the alumni office
اداره ی امور فارغ التحصیلان
49. the central office
اداره ی مرکزی
50. the mayor's office is in the city hall
دفتر کار شهردار در ساختمان شهرداری است.
51. to stagger office hours in order to reduce traffic congestion
برای کاستن از بارترافیک ساعات اداری را با اختلاف تنظیم کردن
52. lay down office
از مقامی استعفا دادن،از منصب کناره گیری کردن
53. out of office
غیر شاغل،غیر متصدی
54. he filled the office of presidency for six years
او شش سال مقام ریاست جمهوری را به عهده داشت.
55. he leaves his office every day at five
هر روز ساعت پنج اداره اش را ترک می کند.
56. the main post office
اداره ی مرکزی پست
57. the university placement office
اداره ی کاریابی دانشگاه
58. working in that office is the worst kind of slavery!
کار کردن در آن اداره بدترین نوع بردگی است !
59. a priest reciting his office
کشیشی که دعای خود را می خواند
60. he intrigued himself into office and power
او با دسیسه خود را به مقام و قدرت رساند.
61. he lied himself into office
او با دروغگویی شغل بدست آورد.
62. he was hounded from office by the press
روزنامه ها آنقدر سر به سرش گذاشتند تا شغلش را از دست داد.
63. he will continue in office for another year
یک سال دیگر هم در شغل خود باقی خواهد ماند.
64. she came to the office all made-up
او بزک کرده به اداره آمد.
65. the president's term of office will expire in khordad
دوران تصدی رئیس جمهور در خرداد به پایان خواهد رسید.
66. to scramble for political office
برای شغل سیاسی تلاش کردن
67. until when is your office open?
اداره ی شما تا کی باز است ؟
68. who will staff the office tomorrow?
فردا چه کسی در اداره کار خواهد کرد؟
69. a rumor went through the office
شایعه ای در اداره پیچید.
70. an auditor of the tax office
ممیز اداره ی مالیات