offbeat

/ˈɒfˈbiːt//ˌɒfˈbiːt/

(موسیقی) رنگ کوتاه، ضرب ثانوی، قطعه موسیقی ناهماهنگ، مغایر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: unusual or unconventional.
متضاد: conventional, ordinary
مشابه: eccentric, queer

- He's a comic with an offbeat sense of humor.
[ترجمه گوگل] او یک کمیک با حس طنز بی نظیر است
[ترجمه ترگمان] او یک کتاب مصور است با حس شوخ طبعی offbeat
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her ideas are a little offbeat, but they are fresh and clever.
[ترجمه Zai ulnesa] نظریاتش کمی ناهماهنگ است، اما آنها تازه و باهوش هستند.
|
[ترجمه گوگل] ایده های او کمی نامتعارف است، اما آنها تازه و هوشمندانه هستند
[ترجمه ترگمان] افکارش کمی offbeat، اما تازه و زرنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: an unaccented beat in a measure of music.

جمله های نمونه

1. McGrath remembers his offbeat sense of humor, his whimsical side.
[ترجمه گوگل]مک گراث شوخ طبعی و جنبه عجیب و غریب خود را به یاد می آورد
[ترجمه ترگمان]مک گراث حس شوخ طبعی خود را به خاطر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's a little offbeat, but she's a wonderful actress.
[ترجمه گوگل]او کمی بداخلاق است، اما بازیگر فوق العاده ای است
[ترجمه ترگمان]او یک offbeat کوچک است، اما یک هنرپیشه فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Surely the most colorful of the offbeat approaches was the wounded dog theory, put forth in 168
[ترجمه گوگل]مطمئناً رنگارنگ ترین رویکردهای غیرمعمول نظریه سگ زخمی بود که در سال 168 مطرح شد
[ترجمه ترگمان]بی تردید the رویکردهای offbeat، نظریه سگ زخمی بود که در ۱۶۸ قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Morris' movies always have an offbeat sense of humor, and this one is no exception.
[ترجمه گوگل]فیلم های موریس همیشه حس طنز بی نظیری دارند و این یکی نیز از این قاعده مستثنی نیست
[ترجمه ترگمان]فیلم های موریس همیشه حس شوخ طبعی و شوخ طبعی دارند، و این یکی مستثنی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Amelia Bedelia, the offbeat housekeeper, will lead a morning of word games, storytelling and some unexpected, silly activities.
[ترجمه گوگل]آملیا بدلیا، یک خانه دار نامتعارف، صبحی پر از بازی های کلمه، داستان سرایی و برخی فعالیت های غیرمنتظره و احمقانه را رهبری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]آملیا Bedelia، کدبانوی offbeat، یک روز صبح، داستان سرایی، داستان سرایی و برخی فعالیت های غیر منتظره و احمقانه را رهبری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And the artistry is perfectly complemented by original, offbeat music.
[ترجمه گوگل]و این هنر کاملاً با موسیقی اصیل و غیرقطعی تکمیل می شود
[ترجمه ترگمان]و این هنر کاملا با موسیقی اصیل و offbeat تکمیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ristarose can also accommodate offbeat locations for ceremonies.
[ترجمه گوگل]ریستاروز همچنین می‌تواند مکان‌های متفاوتی را برای مراسم در خود جای دهد
[ترجمه ترگمان]Ristarose همچنین می توانند مکان offbeat برای مراسم را جا به جا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Linguistics used to be an offbeat field, but nowadays every self - respecting University has a linguistics department.
[ترجمه گوگل]زبان‌شناسی قبلاً رشته‌ای نامتعارف بود، اما امروزه هر دانشگاهی که به خود احترام می‌گذارد، یک بخش زبان‌شناسی دارد
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی مورد استفاده یک حوز offbeat است، اما امروزه هر دانشگاه self یک بخش زبان شناسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the primitive, offbeat rhythmic drive he added was entirely his own.
[ترجمه گوگل]اما محرک ریتمیک بدوی و نامتعارفی که او اضافه کرد کاملاً مال او بود
[ترجمه ترگمان]اما این آهنگ بدوی که با حرکت موزون و موزون آن می افزود کاملا متعلق به خودش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She liked the offbeat in fashion.
[ترجمه گوگل]او بی‌تفاوت در مد را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]از این offbeat خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His style is offbeat but highly creative.
[ترجمه گوگل]سبک او بی نظیر است اما بسیار خلاقانه است
[ترجمه ترگمان]سبک او offbeat اما بسیار خلاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Piano master Lang Lang performed a surprising, offbeat encore at a concert in San Francisco: the pianist played Nikolai Rimsky-Korsakov's "Flight of the Bumblebee" on the iPad.
[ترجمه گوگل]لنگ لانگ، استاد پیانو، در کنسرتی در سانفرانسیسکو، آهنگی غیرمنتظره و غیرمنتظره را اجرا کرد: پیانیست "پرواز زنبور عسل" نیکولای ریمسکی-کورساکوف را بر روی iPad نواخت
[ترجمه ترگمان]در یک کنسرت در سان فرانسیسکو، معلم پیانو، offbeat Lang را غافلگیر کرد: نوازنده پیانو نیکولای Rimsky را \"پرواز زنبور\" روی آیپد می نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It encouraged experimenters to propose offbeat or novel approaches to problems.
[ترجمه گوگل]این آزمایش‌کنندگان را تشویق می‌کرد تا رویکردهای نامتعارف یا بدیع را برای مشکلات پیشنهاد کنند
[ترجمه ترگمان]این موضوع، محققان را تشویق می کند که رویکردهای offbeat یا جدیدی را برای مشکلات پیشنهاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That is really an offbeat idea.
[ترجمه گوگل]این واقعاً یک ایده غیرمعمول است
[ترجمه ترگمان]این واقعا یک ایده offbeat است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not coinciding with the regular beat (music); unusual (slang); unconventional (slang)
something that is offbeat is unusual and often humorous; an informal word.
unusual, unconventional

پیشنهاد کاربران

This slang term is used to describe something that is unconventional or unconventional. It suggests that the thing or person being described is different from what is considered mainstream or typical.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح عامیانه
چیزی غیر متعارف یا غیر معمول
این نشان می دهد که چیز یا شخصی که توصیف می شود با آنچه که جریان اصلی یا معمولی در نظر گرفته می شود متفاوت است.
مثال؛
He has an offbeat sense of style.
Someone might say, “Their wedding had an offbeat theme. ”
In a conversation about movies, one might comment, “That film has an offbeat storyline. ”

خاص، جالب، باحال
غیر منتظره
جذاب و غیر قابل پیش بینی
خلاف روال همیشگی و تعجب بر انگیز
Since the turn of the 21st century, Dante has declined slightly but it’s still going strong for such an off - beat choice
بی نظیر
خلاف عرف - غیر معمول
Unusual, unconventional, not ordinary,
An offbeat sense of humor
غیر عادی، نامتعارف

بپرس