off the wagon


(امریکا - خودمانی) معتاد به الکل که اعتیاد را رها کرده است

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) no longer refraining from drinking alcohol.

جمله های نمونه

1. When her husband died, she fell off the wagon.
[ترجمه گوگل]وقتی شوهرش مرد، او از واگن افتاد
[ترجمه ترگمان]وقتی شوهرش مرد، اون از گاری افتاد پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Poor Joe as fallen off the wagon again — he is completely incoherent today.
[ترجمه گوگل]جو بیچاره که دوباره از واگن افتاده است - او امروز کاملاً نامنسجم است
[ترجمه ترگمان]جو بیچاره که بار دیگر از گاری پایین افتاده بود، امروز کاملا بی ربط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's been off the wagon ever since his doctor gave him a clean bill of health.
[ترجمه گوگل]او از زمانی که دکترش به او یک صورتحساب سلامتی داده است، از واگن خارج شده است
[ترجمه ترگمان]از زمانی که دکترش یک بیل تمیز به او داده بود، از ماشین پیاده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then during the following spring, he nearly fell off the wagon.
[ترجمه گوگل]سپس در طول بهار بعد، او تقریباً از واگن سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]سپس در بهار بعد نزدیک بود از گاری بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By Monday, most people will have fallen off the wagon as they fail to keep resolutions.
[ترجمه گوگل]تا روز دوشنبه، اکثر مردم از واگن سقوط خواهند کرد زیرا آنها تصمیمات را رعایت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]تا دوشنبه، بیشتر مردم از این گاری سقوط خواهند کرد، چرا که آن ها نمی توانند قطعنامه های خود را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Poor Joe has fallen off the wagon again - he is completely incoherent today.
[ترجمه گوگل]جو بیچاره دوباره از واگن افتاده است - او امروز کاملاً نامنسجم است
[ترجمه ترگمان]بیچاره جو بار دیگر از گاری افتاد بیرون امروز کاملا بی ربط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ronald is off the wagon.
[ترجمه گوگل]رونالد از واگن خارج شده است
[ترجمه ترگمان]رونالد \"از واگن پیاده شده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He said he had quit, but then hastily added that he occasionally off the wagon.
[ترجمه گوگل]او گفت که ترک کرده است، اما بعد با عجله اضافه کرد که گاهی اوقات از واگن خارج می شود
[ترجمه ترگمان]او گفت که استعفا داده، اما بعد با عجله اضافه کرد که بعضی وقت ها از گاری خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

🌿 معنی ساده on the wagon :
وقتی کسی می گوید “I’m on the wagon” یعنی
❗ دیگر مشروب نمی خورم.
یا
❗ الکل را ترک کرده ام.
- - -
💡 مثال ساده:
1. I’m on the wagon.
...
[مشاهده متن کامل]

یعنی: من دیگه مشروب نمی خورم.
2. He’s on the wagon again.
یعنی: اون دوباره ترک کرده ( دیگه مشروب نمی خوره ) .
- - -
🍷 ریشه اش از کجاست:
در قدیم، در آمریکا، یک گاری آب ( water wagon ) در خیابان می چرخید تا گرد و خاک را بخواباند.
مردمی که قول می دادند دیگر مشروب نخورند، شوخی می کردند و می گفتند:
�من از حالا فقط آب می خورم، مثل کسی که روی گاری آب نشسته. �
به مرور، مردم گفتند:
“He’s on the wagon. ”
یعنی: او دیگر فقط آب می خورد → مشروب را ترک کرده.
- - -
🔁 ضدش:
off the wagon = دوباره شروع کردن به نوشیدن
مثلاً:
He fell off the wagon last night.
یعنی: دیشب دوباره مشروب خورد ( ترکش شکست ) .
Chatgpt

لغزش یا عود مجدد مصرف الکل و. . .
کسی که مصرف الکل, مواد مخدر، پرخوری و . . را بعد از ترک دوباره شروع کرده
the resumption of any bad activity — drugs, smoking, overeating, etc after having abstained for a while
you go back to drinking alcohol in large quantities after quitting