off the shelf


کالاهای آماده ی مصرف (که نیازی به آمیختن یا پختن و غیره ندارد)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: designating merchandise that is in stock and ready for use.

- off-the-shelf kitchen appliances
[ترجمه الهام] لوازم آشپزخانه دردسترس
|
[ترجمه گوگل] لوازم آشپزخانه خارج از قفسه
[ترجمه ترگمان] لوازم آشپزخانه طبقه پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: not made to order; standardized.

- an off-the-shelf database program
[ترجمه گوگل] یک برنامه پایگاه داده خارج از قفسه
[ترجمه ترگمان] یک برنامه پایگاه داده off
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The book fell off the shelf.
[ترجمه گوگل]کتاب از قفسه افتاد
[ترجمه ترگمان]کتاب از قفسه پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He took several books off the shelf.
[ترجمه گوگل]چند کتاب را از قفسه برداشت
[ترجمه ترگمان]چند کتاب از روی قفسه برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the sentence 'He picked a book off the shelf and handed it to Sally, 'book' is the antecedent of 'it'.
[ترجمه گوگل]در جمله «او کتابی را از قفسه برداشت و به سالی داد، «کتاب» مقدم بر «آن» است
[ترجمه ترگمان]در این جمله کتاب را از قفسه برداشت و آن را به سلی داد، کتاب the آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He took the cup off the shelf.
[ترجمه گوگل]فنجان را از قفسه برداشت
[ترجمه ترگمان]فنجان را از روی قفسه برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The clock fell off the shelf.
[ترجمه گوگل]ساعت از قفسه افتاد
[ترجمه ترگمان]ساعت از قفسه پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I bought this package off the shelf.
[ترجمه گوگل]من این بسته را از قفسه خریدم
[ترجمه ترگمان]من این بسته رو از روی قفسه خریدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All of those parts can be purchased off the shelf.
[ترجمه گوگل]تمام آن قطعات را می توان از قفسه خریداری کرد
[ترجمه ترگمان]تمام آن بخش ها را می توان از قفسه خریداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I knocked it off the shelf by accident.
[ترجمه گوگل]من آن را به طور تصادفی از قفسه زدم
[ترجمه ترگمان] تصادفی انداختمش توی قفسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She accidentally knocked the tea tin off the shelf.
[ترجمه گوگل]او به طور تصادفی قوطی چای را از قفسه زد
[ترجمه ترگمان]او تصادفا قوطی چای را از روی قفسه برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The book dropped from/off the shelf.
[ترجمه گوگل]کتاب از قفسه/از قفسه افتاد
[ترجمه ترگمان]کتاب از قفسه پایین افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some courses can be bought off the shelf as self-contained study packages.
[ترجمه گوگل]برخی از دوره ها را می توان از قفسه به عنوان بسته های مطالعه مستقل خریداری کرد
[ترجمه ترگمان]برخی از دوره های درسی را می توان از قفسه به عنوان بسته های مطالعاتی خود شامل خود خریداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Take a packet off the shelf.
[ترجمه گوگل]یک بسته را از قفسه بردارید
[ترجمه ترگمان]یک بسته را از قفسه بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's often cheaper if you buy wallpaper off the shelf, rather than having to order it.
[ترجمه گوگل]اگر کاغذ دیواری را از قفسه بخرید، به جای اینکه مجبور شوید آن را سفارش دهید، اغلب ارزان تر است
[ترجمه ترگمان]اغلب اگر کاغذدیواری را از قفسه بخرید، به جای اینکه سفارش آن را سفارش دهید، ارزان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And without waiting for an answer he jumped off the shelf and on to the next one.
[ترجمه گوگل]و بدون اینکه منتظر جوابی بماند از قفسه پرید و به سمت قفسه بعدی رفت
[ترجمه ترگمان]و بی آن که منتظر جواب بماند از قفسه بیرون پرید و به طرف یکی دیگر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] محصول سخت افزار یا نرم افزار با تولید انبوه .
[برق و الکترونیک] دردسترس قابل دسترس برای حمل سریع .
[صنعت] تولید انبوه، استاندارد، غیر سفارشی

انگلیسی به انگلیسی

• standard, mass-produced

پیشنهاد کاربران

مودولار ( یعنی برای افزایش ظرفیت تنها کافی است تعداد مدول ها را بیشتر کرد )
از قبل طراحی شده
پیش‎ ساخته ( کالا، جنس. . . )
نرم افزار از پیش ساخته شده ( کامپیوتر )
تکنیک از پیش تعیین شده ( کامپیوتر )
محصول غیرسفارشی، تولید شده برای بازار، محصولی که مشتری معینی آن را سفارش نداده است و برای خرید باید به فروش گاه مراجعه و از قفسه انتخاب و برداشته شود.
متضاد:
bespoke , bespoken, tailored, tailor - made, custom - made
در دسترس
دم دستی . حاضر و آماده
آماده مصرف
مواد در دسترس، تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
برنامه ریزی شخصی
آماده مصرف، موجود در بازار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس