مترادف: Go off - topic, digress, stray, veer off course.
مثال؛
"During the meeting, we went off on a sidetrack discussing unrelated issues. "
"The professor got off on a sidetrack about his travels instead of focusing on the lecture. "
... [مشاهده متن کامل]
"Let’s not get off on a sidetrack and stick to the agenda for today. "
کاربرد: معمولاً در مکالمات، جلسات یا بحث ها برای توصیف لحظاتی که تمرکز از موضوع اصلی منحرف می شود، استفاده می شود.
مثال؛
... [مشاهده متن کامل]
کاربرد: معمولاً در مکالمات، جلسات یا بحث ها برای توصیف لحظاتی که تمرکز از موضوع اصلی منحرف می شود، استفاده می شود.
از موضوع اصلی خارج شدن