off course


خارج از مسیر، دور از مسیر

پیشنهاد کاربران

منحرف شده از مسیر
از مسیر خارج شده
از هدف دور شده
( استعاری ) گم راه شدن / از مسیر درست خارج شدن
مترادف؛ off track, misdirected, astray, diverted, lost, going wrong, deviated, sidetracked
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The ship went off course during the storm.
We’re a bit off course — let’s check the GPS.
His life went off course after the accident.
در هوانوردی، دریانوردی، رانندگی یا نقشه خوانی برای اشاره به انحراف فیزیکی از مسیر
در بحث های ذهنی، اخلاقی یا روان شناختی برای بیان انحراف از هدف یا اصول
در مکالمات عمومی برای اشاره به تغییر موضوع یا انحراف از مسیر گفتگو یا پروژه

This isn't my destination. because [we "went off course" at some point].
مسیر یا راه خود را اشتباهی رفتن مسیر غلط رفتن با اینکه میدونیم مسیر درست چی هس
معمولا با go یا went میاد
ریشه یابی :
...
[مشاهده متن کامل]

برای ریشه یابی چیز دیگه ای داریم بصورت زیر :
matter of course
این به معنی چیز طبیعی یا قابل انتظار یا معمولی، طبیعی، منتظره، عادی، مترقبه، بدیهی که وقتی matter حذف بشه تقریبا برعکس معنی میده خلاف انتظار مسر غلط رفتن
البته نمیشه به طور دقیق ریشه یابی کرد من فقط یه جور گفتم که توی ذهن ثبت بشه

Off course مسیر اشتباه
On course مسیر درست
خارج از مسیر اصلی
literally, in the wrong direction or away from the planned or intended course

بپرس