1. He was out of sorts physically, as well as disordered mentally.
[ترجمه گوگل]او از نظر جسمی و همچنین از نظر روانی بی نظم بود
[ترجمه ترگمان]از نظر جسمی و جسمی آشفته و آشفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. John's feeling is thoroughly out of sorts this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح احساس جان کاملاً از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]امروز صبح احساس جان به کلی از دست رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He offered us an apology of sorts and we accepted it.
[ترجمه گوگل]او به نوعی از ما عذرخواهی کرد و ما آن را پذیرفتیم
[ترجمه ترگمان]او به ما عذرخواهی کرد و ما آن را قبول کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I had a conversation of sorts with a very drunk man at the bus stop.
[ترجمه گوگل]در ایستگاه اتوبوس با مردی بسیار مست صحبت کردم
[ترجمه ترگمان]من با یه مرد مست توی ایستگاه اتوبوس صحبت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Tom was a doctor of sorts.
6. He managed to make a curtain of sorts out of an old sheet.
[ترجمه گوگل]او موفق شد از یک ملحفه قدیمی نوعی پرده بسازد
[ترجمه ترگمان]او توانسته بود پرده همه چیز را از یک ملافه کهنه بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He's always out of sorts early in the morning.
[ترجمه گوگل]او همیشه صبح زود از حالت عادی خارج می شود
[ترجمه ترگمان]صبح ها زود از این جور کارها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It was a meal of sorts, but nobody enjoyed it.
[ترجمه گوگل]این یک وعده غذایی بود، اما هیچ کس از آن لذت نمی برد
[ترجمه ترگمان]این غذای نوع غذایی بود، اما هیچ کس از آن لذت نمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She's been out of sorts since the birth of her baby.
[ترجمه گوگل]او از بدو تولد نوزادش به هم ریخته است
[ترجمه ترگمان]از زمان تولد بچه اش بیرون اومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He made a living of sorts selling pancakes from a van.
[ترجمه گوگل]او با فروش پنکیک از یک ون امرار معاش می کرد
[ترجمه ترگمان]او با فروختن مقداری کلوچه از یک ون زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was tired and out of sorts by the time she arrived home.
[ترجمه گوگل]وقتی به خانه رسید خسته و از حالت عادی خارج شده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه رسید، خسته و خسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Louise went back to work feeling rather out of sorts.
[ترجمه گوگل]لوئیز با احساس نسبتاً بدحال به سر کار بازگشت
[ترجمه ترگمان]لوئیز تا حدودی احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This strangeness has an explanation, of sorts, but this book is for aficionados only.
[ترجمه گوگل]این عجیب و غریب توضیحی دارد، اما این کتاب فقط برای علاقه مندان است
[ترجمه ترگمان]این غرابت چنین توضیحاتی دارد، اما این کتاب فقط برای aficionados است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. So we come to a crossroads of sorts, an intersection of rice sticks.
[ترجمه گوگل]بنابراین به یک دوراهی می رسیم، تقاطع چوب برنج
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، ما به سر چهار راه مختلف رسیدیم، یک تقاطع با چوب برنج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She wrote a will of sorts.