oedema

/ɪˈdiːmə//ɪˈdiːmə/

رجوع شود به: edema، استقسا لحمی، باد، ورم

جمله های نمونه

1. The oedematous patients had similar lung function, smoking histories, and plasma protein concentrations to the patients without oedema.
[ترجمه گوگل]بیماران ادماتوز عملکرد ریه، سابقه سیگار کشیدن و غلظت پروتئین پلاسما مشابه بیماران بدون ادم داشتند
[ترجمه ترگمان]بیماران oedematous دارای عملکرد ریه مشابه، تاریخچه سیگار، و غلظت پروتیین پلاسما با بیماران بدون oedema بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Respiratory function is usually decreased by tissue oedema, and some patients may therefore need oxygen therapy.
[ترجمه گوگل]عملکرد تنفسی معمولاً با ادم بافتی کاهش می یابد و بنابراین ممکن است برخی از بیماران به اکسیژن درمانی نیاز داشته باشند
[ترجمه ترگمان]عملکرد تنفسی معمولا به وسیله oedema بافت کم می شود و بنابراین برخی از بیماران ممکن است به درمان اکسیژن نیاز داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For example, oedema of dependent parts suggests fluid excess, while dry, wrinkled skin and a dry tongue suggest fluid deficit.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ادم قسمت‌های وابسته حاکی از کمبود مایعات است، در حالی که پوست خشک و چروکیده و زبان خشک بیانگر کمبود مایع است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، oedema از بخش های وابسته به مازاد سیال اشاره دارند در حالی که پوست خشک، چروکیده و یک زبان خشک نشان دهنده کسری سیال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The angioneurotic oedema resolved in all 3 patients within hours of discontinuing treatment with the agent.
[ترجمه گوگل]ادم آنژیونورتیک در هر 3 بیمار ظرف چند ساعت پس از قطع درمان با دارو برطرف شد
[ترجمه ترگمان]The oedema در هر ۳ بیمار در عرض چند ساعت عملیات discontinuing با نماینده حل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The major clinical manifestation are proteinuria, hypertension, oedema to varying degrees.
[ترجمه گوگل]تظاهرات بالینی اصلی پروتئینوری، فشار خون بالا، ادم به درجات مختلف است
[ترجمه ترگمان]علایم بالینی اصلی پروتیینوری، فشار خون بالا، oedema تا درجات مختلف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Brothers, palpebral oedema: Commonner, weight of a few patient increases significantly, formfitting at ordinary times dress becomes close narrow unwell.
[ترجمه گوگل]برادران، ادم کف دست: معمولاً وزن چند بیمار به طور قابل توجهی افزایش می‌یابد، در زمان‌های معمولی لباس باریک و ناخوشایند می‌شود
[ترجمه ترگمان]برادران، palpebral oedema: Commonner، وزن چند بیمار به طور قابل توجهی افزایش می یابد، formfitting در لباس زمان معمولی به طور قابل توجهی بیمار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Chinese flowering quince can treat oedema, beriberi, and ameliorable joint.
[ترجمه گوگل]به گل چینی می تواند ادم، بری بری و مفصل بهبود یافته را درمان کند
[ترجمه ترگمان]flowering به quince چینی می تواند با oedema، beriberi و ameliorable سرو کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because of Morpheus quality bad reason caused pouch oedema, what method is solved?
[ترجمه گوگل]به دلیل کیفیت Morpheus بد دلیل ایجاد ادم کیسه، چه روشی حل می شود؟
[ترجمه ترگمان]به دلیل کیفیت بد بویی که باعث oedema کیسه می شود، کدام روش حل می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is oedema can explain the kidney changes unhealthily?
[ترجمه گوگل]آیا ادم می تواند تغییرات ناسالم کلیه را توضیح دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا oedema می تواند توضیح دهد که کلیه changes به درستی تغییر می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mucous sex oedema and hypophysis function drop, adrenal coriaceous function drops reaching sexual gland function to be not worth is clinical appear the most easily anaemic endocrine disease.
[ترجمه گوگل]ادم جنسی مخاطی و عملکرد هیپوفیز کاهش می یابد، عملکرد کوریاس آدرنال کاهش می یابد و به عملکرد غدد جنسی می رسد که ارزش ندارد
[ترجمه ترگمان] mucous sex oedema and hypophysis function،، adrenal adrenal drops reaching function gland gland gland gland gland gland gland gland sexual sexual sexual to to most the the worth worth clinical clinical is be not not not not not not disease disease disease disease disease disease disease appear appear appear disease disease disease disease disease disease disease disease disease disease disease disease disease disease disease disease disease anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic anaemic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Maternal oedema has been reported with tocolysis and fluid overload.
[ترجمه گوگل]ادم مادر با توکولیز و اضافه بار مایعات گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]کاهش مرگ و میر مادران با اضافه بار و اضافه بار سیال گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pathology change sees esophagus mucous membrane hyperaemia, oedema, become fragile, easy haemorrhage, very person erosion and ulcer, stricture of esophagus of as a result, contracture.
[ترجمه گوگل]تغییر پاتولوژی شامل پرخونی غشای مخاطی مری، ادم، شکننده شدن، خونریزی آسان، فرسایش و زخم بسیار فردی، تنگی مری در نتیجه، انقباض است
[ترجمه ترگمان]تغییر آسیب شناسی مری (membrane)را می بیند، hyperaemia، oedema، سست و شکننده شده، خونریزی، زخم، مری، مری، در نتیجه، contracture
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective: To investigate the clinical features of oedema and the changes in liver and renal function and thyrotropin level in type 2 diabetic patients following the addition of pioglitazone.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی های بالینی ادم و تغییرات در عملکرد کبد و کلیه و سطح تیروتروپین در بیماران دیابتی نوع 2 به دنبال افزودن پیوگلیتازون
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی ویژگی های بالینی of و تغییرات در عملکرد کبد و کلیه و سطح thyrotropin در بیماران دیابتی نوع ۲ بعد از اضافه کردن pioglitazone
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gaseous exchange at the alveolar surface is gravely hindered and the lesion is often accompanied by interstitial emphysema and pulmonary oedema.
[ترجمه گوگل]تبادل گازی در سطح آلوئول به شدت مختل شده و ضایعه اغلب با آمفیزم بینابینی و ادم ریوی همراه است
[ترجمه ترگمان]مبادله Gaseous در سطح alveolar به شدت متوقف می شود و the اغلب با emphysema interstitial و oedema ریوی همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Careful monitoring for the development of respiratory failure and cerebral oedema is also important.
[ترجمه گوگل]نظارت دقیق برای ایجاد نارسایی تنفسی و ادم مغزی نیز مهم است
[ترجمه ترگمان]نظارت دقیق بر رشد تنفسی و اختلالات مغزی نیز مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] خیز - ادم
[] خیز (ششی یا مغزی)

انگلیسی به انگلیسی

• accumulation of fluid; swelling; inflammation

پیشنهاد کاربران

بپرس