odorless

/ˈodərləs//ˈodərləs/

معنی: بیبو
معانی دیگر: بی بو

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of odor.
متضاد: fragrant, scented

جمله های نمونه

1. Hydrogen is a corlorless, odorless gas.
[ترجمه گوگل]هیدروژن گازی بی رنگ و بی بو است
[ترجمه ترگمان]هیدروژن یک گاز corlorless و بی بو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Water is not only colorless, but odorless as well.
[ترجمه گوگل]آب نه تنها بی رنگ، بلکه بی بو نیز هست
[ترجمه ترگمان]آب تنها بی رنگ نیست، بلکه بی بو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rohypnol is tasteless, odorless, and up to 20 times more powerful than Valium.
[ترجمه گوگل]روهیپنول بی مزه، بی بو و 20 برابر قدرتمندتر از والیوم است
[ترجمه ترگمان]Rohypnol tasteless، بی بو و بی بو است و تا ۲۰ برابر بیشتر از والیوم با قدرت بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We had chicken and meat sealed in tight, odorless packages, priced and weighed.
[ترجمه گوگل]ما مرغ و گوشت را در بسته بندی های محکم و بدون بو بسته بندی شده بودیم و قیمت و وزن داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما مرغ و گوشتی داشتیم که در بسته های تنگ، بی بو و بی بو، priced شده و weighed شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Character: White or light yellow powder, slightly salty, odorless, hygroscopic property.
[ترجمه گوگل]ویژگی: پودر سفید یا زرد روشن، کمی شور، بی بو، خاصیت رطوبت سنجی
[ترجمه ترگمان]نویسه: پودر زرد روشن یا سبک، کمی شور، بی بو، hygroscopic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Low - nitrogen combustion technology, smokeless and odorless, without harmful gas.
[ترجمه گوگل]تکنولوژی احتراق کم نیتروژن، بدون دود و بی بو، بدون گاز مضر
[ترجمه ترگمان]فن آوری احتراق با نیتروژن کم، بدون دود و بدون گاز، بدون گاز مضر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's done? This concoction is odorless ! Now I can fill up the washbowl.
[ترجمه گوگل]انجام شد؟ این معجون بی بو است! حالا می توانم کاسه را پر کنم
[ترجمه ترگمان]تموم شد؟ این معجون بی بو است! حالا میتونم \"washbowl\" رو پر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. is an odorless oil that's high in healthy polyunsaturated fat. It has a relatively high smoke point, so it won't burn or smoke at hot temperatures.
[ترجمه گوگل]یک روغن بی بو است که سرشار از چربی های چند غیراشباع سالم است نقطه دود نسبتاً بالایی دارد، بنابراین در دمای داغ نمی سوزد یا دود نمی کند
[ترجمه ترگمان]نفت an است که در چربی اشباع نشده چند گانه بالا است این دستگاه دارای یک نقطه دود نسبتا بالا است، بنابراین در دماهای بالا دود یا سیگار نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perlite is a light - weight odorless, sterilized, heat expanded volcanic mineral.
[ترجمه گوگل]پرلیت یک ماده معدنی آتشفشانی سبک و بدون بو، استریل شده و منبسط شده با گرما است
[ترجمه ترگمان]perlite یک ماده شیمیایی بی بو، بی بو، خشک، حرارت، و مواد معدنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. is an odorless oil that's high in healthy polyunsaturated fat.
[ترجمه گوگل]یک روغن بی بو است که سرشار از چربی های چند غیراشباع سالم است
[ترجمه ترگمان]نفت an است که در چربی اشباع نشده چند گانه بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Colorless, odorless non-flammable, inert compress gas.
[ترجمه گوگل]گاز فشرده بی رنگ، بی بو و غیر قابل اشتعال
[ترجمه ترگمان]گازهای non بی بو، بی بو، flammable گاز بی اثر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most cryogenic liquids are odorless, colorless, and tasteless when vaporized into the gaseous state.
[ترجمه گوگل]بیشتر مایعات برودتی وقتی به حالت گازی تبخیر می شوند، بی بو، بی رنگ و بی مزه هستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر مایعات برودتی در هنگام تبخیر شدن بخار به حالت گازی بی بو، بی رنگ و بی مزه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Celery: Raw celery boosts production of androsterone, an odorless hormone released through male perspiration. Androsterone acts as a pheromone.
[ترجمه گوگل]کرفس: کرفس خام تولید آندروسترون را افزایش می دهد، هورمونی بی بو که از طریق تعریق مردان ترشح می شود آندروسترون به عنوان یک فرمون عمل می کند
[ترجمه ترگمان]کرفس: کرفس خام، تولید of را افزایش می دهد، هورمونی که از میان عرق مرد آزاد می شود Androsterone به عنوان فرومون عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Description: this product is white or yellow gauze-like; odorless, tasteless, with moisture absorption.
[ترجمه گوگل]توضیحات: این محصول مانند گاز سفید یا زرد است بی بو، بی مزه، با جذب رطوبت
[ترجمه ترگمان]شرح: این محصول گاز سفید یا زرد - مانند، بی بو، بی مزه، با جذب رطوبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Being odorless, colorless, tasteless, and non - irritating, helium has no warning properties.
[ترجمه گوگل]هلیوم به دلیل بی بو، بی رنگ، بی مزه و غیر محرک بودن، خاصیت هشداردهنده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]هلیوم بی رنگ، بی رنگ، بی مزه و non، هیچ خاصیت هشداری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیبو (صفت)
odorless

انگلیسی به انگلیسی

• scentless; unscented

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : odorize ( odourize )
✅️ اسم ( noun ) : odor ( odour ) / odorant / odorimetry
✅️ صفت ( adjective ) : odorous / odorless ( odourless ) / odoriferous
✅️ قید ( adverb ) : _
بدون بو

بپرس