odium

/ˈoʊdɪəm//ˈəʊdɪəm/

معنی: نفرت، زشتی، دشمنی، عداوت، رسوایی، بد نامی
معانی دیگر: بیزاری، تنفر، انزجار، آریغ، ننگ، بی آبرویی، (در اثر اعمال نفرت انگیز)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: hatred, strong dislike, or repugnance.
مترادف: abhorrence, abomination, detestation, hate, hatred, loathing, repugnance, repulsion, revulsion
مشابه: animosity, animus, contempt, enmity, hostility, malevolence, malice, rancor, scorn

- The former dictator, his crimes now revealed, is regarded with odium by most people in his country.
[ترجمه گوگل] دیکتاتور سابق که جنایات او اکنون فاش شده است، توسط اکثر مردم کشورش مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان] دیکتاتور سابق، که در حال حاضر جنایات او فاش شده است، توسط اکثر مردم کشورش در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the quality or condition of being hated.
مترادف: contempt, disgrace, ignominy, opprobrium
مشابه: abomination, disfavor, disrepute, loathing

(3) تعریف: the ill repute accompanying this condition.
مترادف: disrepute, ignominy, infamy, opprobrium
متضاد: honor
مشابه: contempt, defilement, discredit, disfavor, disgrace, disgust, dishonor, humiliation, obloquy, reproach, shame

جمله های نمونه

1. the whole odium fell on the girl
رسوایی تماما متوجه آن دختر شد.

2. he became the object of everyone's odium
او مورد نفرت همگان قرار گرفت.

3. Her manner acquired her universal odium.
[ترجمه کوروش] رفتارش باعث نفرت جهان از او شد.
|
[ترجمه گوگل]شیوه او صدای جهانی او را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]رفتار او odium جهانی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Internationally Reagan attracted odium for his militarism.
[ترجمه گوگل]در سطح بین‌المللی ریگان به خاطر نظامی‌گری‌اش اودیوم را جذب کرد
[ترجمه ترگمان]از نظر بین المللی، ریگان odium را به سمت militarism جذب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The complainant has been exposed to public odium, scandal and contempt.
[ترجمه گوگل]شاکی در معرض سخنرانی عمومی، رسوایی و تحقیر قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]شاکی در معرض انزجار عمومی، رسوایی و تحقیر قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He incurred the odium of everyone by sacking the old caretaker.
[ترجمه گوگل]او با اخراج سرایدار پیر باعث ناراحتی همه شد
[ترجمه ترگمان]او the را که از سرایدار مدرسه اخراج شده بود به خاطر آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hitler had the odium of wrecking Europe.
[ترجمه گوگل]هیتلر اودیوم ویران کردن اروپا را داشت
[ترجمه ترگمان]هیتلر \"odium ویران کردن\" اروپا \"رو داشت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is, of course, the odium theologicum, and it can be a cause of enmity.
[ترجمه گوگل]البته odium theologicum وجود دارد و می تواند عامل دشمنی باشد
[ترجمه ترگمان]البته، odium theologicum وجود دارد و می تواند علت دشمنی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Given the odium already heaped on, for example football referees such as Sweden's Anders Frisk, it's a reasonable question.
[ترجمه گوگل]با توجه به صحبت هایی که قبلاً روی آن زیاد شده بود، برای مثال داوران فوتبال مانند آندرس فریسک سوئدی، این یک سوال منطقی است
[ترجمه ترگمان]با توجه به the که قبلا روی آن ها چیده شده بود، برای مثال داوران فوتبال همچون آندرس Frisk، این یک سوال منطقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And as the small space the Odium has, it will very crowd for chorus and bands playing together on the stage.
[ترجمه گوگل]و با توجه به فضای کوچکی که Odium دارد، برای گروه های کر و گروه هایی که روی صحنه با هم می نوازند بسیار شلوغ می شود
[ترجمه ترگمان]و به عنوان فضای کوچکی که odium دارد، برای همسرایی و گروه هایی که در صحنه بازی می کنند، جمع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Peel thick 0. 5 centimeters, absolutely resistance (odium) strong sex, suitable for long-distance transportation, suitable for matured planting.
[ترجمه گوگل]پوست ضخیم 0 5 سانتی متر، کاملاً مقاومت (ادیم) جنس قوی، مناسب برای حمل و نقل از راه دور، مناسب برای کاشت بالغ
[ترجمه ترگمان]قیمت آن به شدت صفر است ۵ سانتی متر، کاملا مقاومت (odium)جنس قوی، مناسب برای حمل و نقل بلند مدت، مناسب برای کاشت بالغ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Princess felt a deeply odium for jaguar knight.
[ترجمه گوگل]پرنسس به شدت برای شوالیه جگوار احساس اودیوم داشت
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم ماریا احساس کرد که شوالیه پلنگ صورتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This leaves the fruit susceptible to powdery mildew (odium), bunch rot, berry cracking and excessive juicing at harvest.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که میوه در هنگام برداشت به سفیدک پودری (ادیم)، پوسیدگی خوشه، ترک خوردن توت و آبگیری بیش از حد حساس شود
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود میوه به کپک پودری (odium)، انباشته از پوسیدگی، cracking و juicing بیش از حد در برداشت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But such men neither exercised the extreme severity, nor attracted the bitter odium, of Passelewe and Langley.
[ترجمه گوگل]اما چنین مردانی نه به شدت شدید عمل کردند و نه صدای تلخ پاسسلوه و لنگلی را به خود جلب کردند
[ترجمه ترگمان]اما چنین مردانی، نه خشونت و نه the، نه the و نه Langley را به خود جذب کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفرت (اسم)
hate, disgust, phobia, hatred, loathing, aversion, abomination, malice, enmity, execration, detestation, odium

زشتی (اسم)
inelegance, abomination, obscenity, homeliness, beastliness, deformation, flagrance, flagrancy, execration, inconcinnity, opprobrium, odium

دشمنی (اسم)
hate, hatred, animosity, enmity, ill will, repulsion, odium

عداوت (اسم)
hatred, animosity, enmity, hostility, feud, rancor, odium

رسوایی (اسم)
ignominy, scandal, reproach, dishonor, disgrace, infamy, blatancy, flagrance, flagrancy, notoriety, calumny, disrepute, opprobrium, odium

بد نامی (اسم)
ignominy, infamy, notoriety, blot, calumny, depravation, discredit, disrepute, odium, unpopularity

انگلیسی به انگلیسی

• hatred, enmity; odiousness; bad name
odium is dislike, disapproval, or hatred that people feel for a particular person, usually because of something that the person has done; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : odium / odiousness
✅️ صفت ( adjective ) : odious
✅️ قید ( adverb ) : odiously
نفرت. دشمنی
his job had made him the target of public hostility and odium

بپرس