- The former dictator, his crimes now revealed, is regarded with odium by most people in his country.
[ترجمه گوگل] دیکتاتور سابق که جنایات او اکنون فاش شده است، توسط اکثر مردم کشورش مورد توجه قرار می گیرد [ترجمه ترگمان] دیکتاتور سابق، که در حال حاضر جنایات او فاش شده است، توسط اکثر مردم کشورش در نظر گرفته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: the quality or condition of being hated. • مترادف: contempt, disgrace, ignominy, opprobrium • مشابه: abomination, disfavor, disrepute, loathing
[ترجمه گوگل]شیوه او صدای جهانی او را به دست آورد [ترجمه ترگمان]رفتار او odium جهانی به دست آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Internationally Reagan attracted odium for his militarism.
[ترجمه گوگل]در سطح بینالمللی ریگان به خاطر نظامیگریاش اودیوم را جذب کرد [ترجمه ترگمان]از نظر بین المللی، ریگان odium را به سمت militarism جذب کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The complainant has been exposed to public odium, scandal and contempt.
[ترجمه گوگل]شاکی در معرض سخنرانی عمومی، رسوایی و تحقیر قرار گرفته است [ترجمه ترگمان]شاکی در معرض انزجار عمومی، رسوایی و تحقیر قرار گرفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He incurred the odium of everyone by sacking the old caretaker.
[ترجمه گوگل]او با اخراج سرایدار پیر باعث ناراحتی همه شد [ترجمه ترگمان]او the را که از سرایدار مدرسه اخراج شده بود به خاطر آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Hitler had the odium of wrecking Europe.
[ترجمه گوگل]هیتلر اودیوم ویران کردن اروپا را داشت [ترجمه ترگمان]هیتلر \"odium ویران کردن\" اروپا \"رو داشت\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. There is, of course, the odium theologicum, and it can be a cause of enmity.
[ترجمه گوگل]البته odium theologicum وجود دارد و می تواند عامل دشمنی باشد [ترجمه ترگمان]البته، odium theologicum وجود دارد و می تواند علت دشمنی باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Given the odium already heaped on, for example football referees such as Sweden's Anders Frisk, it's a reasonable question.
[ترجمه گوگل]با توجه به صحبت هایی که قبلاً روی آن زیاد شده بود، برای مثال داوران فوتبال مانند آندرس فریسک سوئدی، این یک سوال منطقی است [ترجمه ترگمان]با توجه به the که قبلا روی آن ها چیده شده بود، برای مثال داوران فوتبال همچون آندرس Frisk، این یک سوال منطقی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And as the small space the Odium has, it will very crowd for chorus and bands playing together on the stage.
[ترجمه گوگل]و با توجه به فضای کوچکی که Odium دارد، برای گروه های کر و گروه هایی که روی صحنه با هم می نوازند بسیار شلوغ می شود [ترجمه ترگمان]و به عنوان فضای کوچکی که odium دارد، برای همسرایی و گروه هایی که در صحنه بازی می کنند، جمع خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Peel thick 0. 5 centimeters, absolutely resistance (odium) strong sex, suitable for long-distance transportation, suitable for matured planting.
[ترجمه گوگل]پوست ضخیم 0 5 سانتی متر، کاملاً مقاومت (ادیم) جنس قوی، مناسب برای حمل و نقل از راه دور، مناسب برای کاشت بالغ [ترجمه ترگمان]قیمت آن به شدت صفر است ۵ سانتی متر، کاملا مقاومت (odium)جنس قوی، مناسب برای حمل و نقل بلند مدت، مناسب برای کاشت بالغ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Princess felt a deeply odium for jaguar knight.
[ترجمه گوگل]پرنسس به شدت برای شوالیه جگوار احساس اودیوم داشت [ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم ماریا احساس کرد که شوالیه پلنگ صورتی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This leaves the fruit susceptible to powdery mildew (odium), bunch rot, berry cracking and excessive juicing at harvest.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که میوه در هنگام برداشت به سفیدک پودری (ادیم)، پوسیدگی خوشه، ترک خوردن توت و آبگیری بیش از حد حساس شود [ترجمه ترگمان]این باعث می شود میوه به کپک پودری (odium)، انباشته از پوسیدگی، cracking و juicing بیش از حد در برداشت شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But such men neither exercised the extreme severity, nor attracted the bitter odium, of Passelewe and Langley.
[ترجمه گوگل]اما چنین مردانی نه به شدت شدید عمل کردند و نه صدای تلخ پاسسلوه و لنگلی را به خود جلب کردند [ترجمه ترگمان]اما چنین مردانی، نه خشونت و نه the، نه the و نه Langley را به خود جذب کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• hatred, enmity; odiousness; bad name odium is dislike, disapproval, or hatred that people feel for a particular person, usually because of something that the person has done; a literary word.