odious

/ˈoʊdɪəs//ˈəʊdɪəs/

معنی: نفرت انگیز، بدصفت، کراهت اور
معانی دیگر: تنفر انگیز، متنفر کننده، بیزار کننده، آریغ انگیز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: odiously (adv.), odiousness (n.)
• : تعریف: provoking or deserving of hatred; loathsome or repellent.
مترادف: abhorrent, abominable, despicable, detestable, execrable, loathsome, repellent
متضاد: delightful, pleasant
مشابه: atrocious, contemptible, disgusting, hateful, horrible, ignominious, opprobrious, repugnant, repulsive, revolting, shameful, worthless

- Crime involving the elderly is particularly odious.
[ترجمه گوگل] جنایات مربوط به افراد مسن به ویژه نفرت انگیز است
[ترجمه ترگمان] بزهکاری شامل افراد مسن به خصوص نفرت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I can't stomach his odious opinions.
[ترجمه گوگل] من نمی توانم نظرات نفرت انگیز او را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان] نمی توانم عقاید نفرت انگیز او را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her stepfather was an odious man who abused both her and her mother.
[ترجمه گوگل] ناپدری او مردی نفرت انگیز بود که هم او و هم مادرش را مورد آزار قرار می داد
[ترجمه ترگمان] stepfather مرد منفوری بود که هر دو را آزار می داد و مادرش را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. comparisons are odious
(به ویژه در مورد اشخاص) مقایسه کردن ناپسندیده است

2. his behavior toward his wife and children was utterly odious
رفتار او با زن و فرزندانش کاملا نفرت انگیز بود.

3. Companions are odious.
[ترجمه گوگل]صحابه منفورند
[ترجمه ترگمان]Companions نفرت انگیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Comparisons are odious.
[ترجمه گوگل]مقایسه ها نفرت انگیز است
[ترجمه ترگمان]comparisons نفرت انگیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Herr Schmidt is certainly the most odious man I have ever met.
[ترجمه گوگل]آقای اشمیت مطمئناً نفرت انگیزترین مردی است که تا به حال دیده ام
[ترجمه ترگمان]آقای اشمیت واقعا most مردی است که تا به حال دیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What an odious man!
[ترجمه گوگل]چه مرد نفرت انگیزی!
[ترجمه ترگمان]چه مرد نفرت انگیز!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The odious pair are simultaneously cajoling and menacing: Ferdinand must remake himself in their image, or else.
[ترجمه گوگل]این زوج نفرت‌انگیز به‌طور هم‌زمان خجالت‌آور و تهدیدآمیز هستند: فردیناند باید خود را در تصویر آنها بازسازی کند، وگرنه
[ترجمه ترگمان]آن جفت نفرت انگیز به طور همزمان چاپلوسی می کنند و تهدید می کنند: فردیناند باید خود را در تصویر آن ها بازسازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meditation for those facing odious tasks Dear Lord, History in the making is often clear only in retrospect.
[ترجمه گوگل]مراقبه برای کسانی که با وظایف نفرت انگیز روبرو هستند پروردگار عزیز، تاریخ در حال شکل گیری اغلب تنها در گذشته روشن است
[ترجمه ترگمان]تفکر برای کسانی که با کاره ای زشت خداوند رو به رو هستند، تاریخ در ساخت اغلب تنها با نگاهی به گذشته روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are such truths inherently odious or destructive?
[ترجمه گوگل]آیا چنین حقایقی ذاتاً نفرت انگیز یا مخرب هستند؟
[ترجمه ترگمان]آیا این حقایق ذاتا ظالمانه یا ویرانگر هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The taking of hostages is an odious crime.
[ترجمه گوگل]گروگان گیری جنایتی نفرت انگیز است
[ترجمه ترگمان]گرفتن گروگان جرمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The chef warrant officer was every bit as odious as Ingrid had been told to expect.
[ترجمه گوگل]افسر حکم آشپز همانقدر نفرت انگیز بود که به اینگرید گفته شده بود
[ترجمه ترگمان]سر آشپز، همان قدر که اینگرید گفته بود، هر ذره as بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ofsted's chief inspector as an "odious creature" and likened him to a spider siting in a poisonous web.
[ترجمه گوگل]بازرس ارشد افستد به عنوان یک "موجود نفرت انگیز" و او را به عنکبوت تشبیه کرد که در یک تار سمی نشسته است
[ترجمه ترگمان]بازرس کل به عنوان یک جانور نفرت انگیز او را به عنکبوتی تبدیل کرد که در تار عنکبوتی فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The very sight of this girl was odious to him; it was she who had his five francs, it was too late to demand them back, the cab was no longer there,the fiacre was far away.
[ترجمه گوگل]دیدن این دختر برای او نفرت انگیز بود این او بود که پنج فرانک او را داشت، برای پس گرفتن آنها خیلی دیر شده بود، تاکسی دیگر آنجا نبود، فاجعه دور بود
[ترجمه ترگمان]دیدن این دختر برایش نفرت انگیز بود؛ این او بود که پنج فرانک داشت، دیگر دیر شده بود که آن ها را پس بگیرد، درشکه دیگر آنجا نبود، کالسکه دور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beowulf: The odious one whose heart pumps the blood of Sparda!
[ترجمه گوگل]بیوولف: نفرت انگیزی که قلبش خون اسپاردا را پمپاژ می کند!
[ترجمه ترگمان]Beowulf، کسی که قلبش خون Sparda را پمپاژ می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Publicly, China presents its support for odious incumbents as "non-interference" and tries to make a virtue of it.
[ترجمه گوگل]چین به طور علنی حمایت خود از مقامات منفور را به عنوان "عدم مداخله" معرفی می کند و سعی می کند از آن فضیلت بسازد
[ترجمه ترگمان]به طور علنی، چین حمایت خود را از مقامات نفرت انگیز به عنوان \"عدم مداخله\" ارائه می دهد و تلاش می کند که یک فضیلت از آن ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نفرت انگیز (صفت)
detestable, execrable, obnoxious, blasted, gruesome, forbidding, odious, horrid, loathsome, invidious, loathly

بدصفت (صفت)
vile, odious, loathsome

کراهت اور (صفت)
odious

انگلیسی به انگلیسی

• arousing hatred, abhorrent, detestable, hateful; repulsive, offensive
someone or something that is odious is extremely unpleasant; a formal word.

پیشنهاد کاربران

نفرت انگیز ( منزجر کننده )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : odium / odiousness
✅️ صفت ( adjective ) : odious
✅️ قید ( adverb ) : odiously
مشمئز کننده، انزجار آور
اخلاق او نفرت انگیز است

بپرس