صفت ( adjective )
مشتقات: odiously (adv.), odiousness (n.)
مشتقات: odiously (adv.), odiousness (n.)
• : تعریف: provoking or deserving of hatred; loathsome or repellent.
• مترادف: abhorrent, abominable, despicable, detestable, execrable, loathsome, repellent
• متضاد: delightful, pleasant
• مشابه: atrocious, contemptible, disgusting, hateful, horrible, ignominious, opprobrious, repugnant, repulsive, revolting, shameful, worthless
• مترادف: abhorrent, abominable, despicable, detestable, execrable, loathsome, repellent
• متضاد: delightful, pleasant
• مشابه: atrocious, contemptible, disgusting, hateful, horrible, ignominious, opprobrious, repugnant, repulsive, revolting, shameful, worthless
- Crime involving the elderly is particularly odious.
[ترجمه گوگل] جنایات مربوط به افراد مسن به ویژه نفرت انگیز است
[ترجمه ترگمان] بزهکاری شامل افراد مسن به خصوص نفرت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بزهکاری شامل افراد مسن به خصوص نفرت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I can't stomach his odious opinions.
[ترجمه گوگل] من نمی توانم نظرات نفرت انگیز او را تحمل کنم
[ترجمه ترگمان] نمی توانم عقاید نفرت انگیز او را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نمی توانم عقاید نفرت انگیز او را تحمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her stepfather was an odious man who abused both her and her mother.
[ترجمه گوگل] ناپدری او مردی نفرت انگیز بود که هم او و هم مادرش را مورد آزار قرار می داد
[ترجمه ترگمان] stepfather مرد منفوری بود که هر دو را آزار می داد و مادرش را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] stepfather مرد منفوری بود که هر دو را آزار می داد و مادرش را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید