oculist

/ˈɒkjʊlɪst//ˈɒkjʊlɪst/

معنی: چشم پزشک، عینک ساز
معانی دیگر: (قدیمی) رجوع شود به: opathalmologist

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: formerly, an ophthalmologist.

(2) تعریف: formerly, an optometrist.

جمله های نمونه

1. I wonder if the oculist could fit me in next Friday.
[ترجمه گوگل]نمی دانم که آیا چشم پزشک می تواند من را در جمعه آینده جا دهد
[ترجمه ترگمان]تعجب می کنم که اگر چشم اتو در جمعه آینده جای من باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Had me take him into Salisbury to the oculist.
[ترجمه گوگل]من او را به سالزبری نزد چشم پزشک ببرم
[ترجمه ترگمان]اجازه دادم که او را به سال زبری به سوی چشمی ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Something about that visit to the oculist in Salisbury with Marcus, he wrote.
[ترجمه گوگل]او چیزی در مورد ملاقات با چشم پزشک در سالزبری با مارکوس نوشت
[ترجمه ترگمان]نوشت: چیزی در مورد آن دیدار از چشم oculist در سال زبری با مارکوس، نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He had thought about sending her to the oculist and he was much nicer to Gran.
[ترجمه گوگل]او به این فکر کرده بود که او را نزد چشم‌پزشک بفرستد و با گران بسیار مهربان‌تر بود
[ترجمه ترگمان]به این فکر افتاده بود که او را به the بفرستند و او با مادربزرگ بسیار بهتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That friend knows elder oculist! My eye iris is phlogistic had a relapse again.
[ترجمه گوگل]آن دوست چشم پزشک بزرگ را می شناسد! عنبیه چشم من فلوژیستیک است دوباره عود کرده است
[ترجمه ترگمان]آن دوست پزشک ارشد را می شناسد! چشمان من iris دوباره عود کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That friend knows elder oculist! My eye iris is phlogistic a relapse again.
[ترجمه گوگل]آن دوست چشم پزشک بزرگ را می شناسد! عنبیه چشم من یک عود مجدد فلوژیستیک است
[ترجمه ترگمان]آن دوست پزشک ارشد را می شناسد! چشم هایم دوباره باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She is a oculist, wearing a cap with a cross on it and conducting an eyesight test for the patient in front of the counter.
[ترجمه گوگل]او یک چشم‌پزشک است، کلاهی بر سر دارد که روی آن صلیب است و در مقابل پیشخوان برای بیمار آزمایش بینایی انجام می‌دهد
[ترجمه ترگمان]او یک چشم پزشک است، یک کلاه بر روی آن بر سر گذاشته و برای بیمار در مقابل پیشخوان یک تست بینایی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If have eye ministry disease, through oculist cure also can cure.
[ترجمه گوگل]اگر بیماری وزارت چشم داشته باشید، از طریق چشم پزشک نیز می توان آن را درمان کرد
[ترجمه ترگمان]اگر بیماری ministry چشم داشته باشد، از طریق درمان oculist نیز می تواند درمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ali's mother, a famous oculist, was also one of the eight founders of Nanchang hospital. Born in Hengyang of Hunan province in 191
[ترجمه گوگل]مادر علی، چشم پزشک معروف، نیز یکی از هشت بنیانگذار بیمارستان نانچانگ بود در سال 191 در هنگ یانگ استان هونان متولد شد
[ترجمه ترگمان]مادر علی که یک oculist معروف بود، یکی از هشت بانی بیمارستان Nanchang بود متولد in در استان هونان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The oculist removed a foreign object from his eye.
[ترجمه mobina] چشم پزشک یک شی خارجی را از چشم او بیرون اورد .
|
[ترجمه گوگل]چشم پزشک یک جسم خارجی را از چشمش خارج کرد
[ترجمه ترگمان]چشم oculist یک شی خارجی را از چشم او بیرون کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Doctor: No problem, we can invite the oculist to see you and a simple operation ( laser beam or ultrasonic therapy ) will enable you to see light again after the blood glucose is well controlled.
[ترجمه گوگل]دکتر: اشکالی ندارد، ما می توانیم چشم پزشک را برای دیدن شما دعوت کنیم و یک عمل ساده (پرتو لیزر یا اولتراسونیک درمانی) به شما امکان می دهد پس از کنترل خوب گلوکز خون، دوباره نور را ببینید
[ترجمه ترگمان]دکتر: هیچ مشکلی وجود ندارد، ما می توانیم the را دعوت کنیم تا شما را ببیند و یک عمل ساده (پرتوی لیزری یا درمان مافوق صوت)شما را قادر خواهد ساخت تا دوباره پس از کنترل گلوکز خون، نور را دوباره ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A filial oculist was cerebrating pedagogy to manual a dentist's corporal defects.
[ترجمه گوگل]یک چشم‌پزشک فرزندخواندگی را برای دستیابی به نقص‌های بدنی دندان‌پزشک جشن می‌گرفت
[ترجمه ترگمان]یک چشم filial فرزندی تعلیم و تربیت کودکان بود که دچار نقص بدنی دندان پزشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is also praised high by oculist because it can be used in rectification of children with ametropia besides its convenient wearing method.
[ترجمه گوگل]همچنین مورد ستایش چشم پزشکان قرار گرفته است زیرا علاوه بر روش پوشیدن راحت می تواند در اصلاح کودکان مبتلا به آمتروپیا نیز استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این روش همچنین از نظر oculist عالی مورد تمجید قرار گرفته است زیرا می تواند در تصحیح کودکان با ametropia علاوه بر روش پوشیدن مناسب آن مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods:The data of 86 diabetic patients consulting the oculist first for the ocular symptom were reviewed.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: داده‌های 86 بیمار دیابتی که ابتدا برای علائم چشمی به چشم‌پزشک مراجعه کرده بودند، بررسی شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: داده های ۸۶ بیمار دیابتی که برای اولین بار به oculist چشم دوخته بودند، مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چشم پزشک (اسم)
oculist, ophthalmologist

عینک ساز (اسم)
oculist, optometrist, optician, spectacle maker

انگلیسی به انگلیسی

• eye doctor
an oculist is an optician; used in american english.

پیشنهاد کاربران

بپرس