octagon

/ˈɑːktəˌɡɑːn//ˈɒktəɡən/

معنی: هشت وجهی، هشت گونه، چیز هشت گوشه
معانی دیگر: (هندسه) هشت گوشه، هشت ضلعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: octagonal (adj.), octagonally (adv.)
• : تعریف: a two-dimensional figure with eight sides and eight angles; octangle.

جمله های نمونه

1. to construct a regular octagon
رسم کردن یک هشت ضلعی منظم

2. Charlemagne's stone throne in the Octagon at Aachen Cathedral.
[ترجمه گوگل]تخت سنگی شارلمانی در هشت ضلعی در کلیسای جامع آخن
[ترجمه ترگمان]تخت سنگی شارلمانی در کلیسای جامع آخن در آخن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The result should be a perfect octagon.
[ترجمه گوگل]نتیجه باید یک هشت ضلعی کامل باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه باید یک هشت ضلعی عالی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This main octagon is the central chamber or nave.
[ترجمه گوگل]این هشت ضلعی اصلی اتاق یا شبستان مرکزی است
[ترجمه ترگمان]این هشت ضلعی اصلی اتاق مرکزی یا شبستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An ambulatory round the central octagon joins together the four chapels of the smaller ones.
[ترجمه گوگل]یک سرپایی دور هشت ضلعی مرکزی، چهار کلیسای کوچکتر را به هم می پیوندد
[ترجمه ترگمان]گردشی در اطراف هشت ضلعی مرکزی، چهار نمازخانه کوچک را به هم متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. on the second floor of "The Octagon, " the centerpiece of the university's new science and engineering quad that opens later this year — will offer a stark contrast.
[ترجمه گوگل]در طبقه دوم "هشت ضلعی"، مرکز بخش علوم و مهندسی جدید دانشگاه که اواخر امسال افتتاح می‌شود، تضاد فاحشی را ارائه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]در طبقه دوم \"The\"، محور علم و مهندسی جدید دانشگاه که در اواخر سال جاری افتتاح می شود، کنتراست شدیدی را در بر خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He said the Octagon would soon switch to a fuel cell system for heat and electricity, partly to cut energy costs at a time of a depressed rental market.
[ترجمه گوگل]او گفت که هشت ضلعی به زودی به سیستم پیل سوختی برای گرما و برق روی می آورد، تا حدی برای کاهش هزینه های انرژی در زمان بازار اجاره رکود
[ترجمه ترگمان]وی گفت که Octagon به زودی به سیستم پیل سوختی برای گرمایش و برق تبدیل خواهد شد، تا حدی برای کاهش هزینه های انرژی در زمان یک بازار اجاره ای افسرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The design of octagon vase is tall and simple; the glaze color is green and clear.
[ترجمه گوگل]طراحی گلدان هشت ضلعی بلند و ساده است رنگ لعاب سبز و شفاف است
[ترجمه ترگمان]طرح گلدان هشت ضلعی صاف و ساده است؛ رنگ لعاب سبز و شفاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now, octagon is an amazing shape that has eight fantastic sides, and eight awesome angles.
[ترجمه گوگل]اکنون، هشت ضلعی یک شکل شگفت انگیز است که دارای هشت ضلع فوق العاده، و هشت زاویه عالی است
[ترجمه ترگمان]حالا هشت ضلعی یک شکل شگفت انگیز است که دارای هشت ضلع فوق العاده و هشت زاویه عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Octagon —shapedturrets rest on the four corners of the wall.
[ترجمه گوگل]هشت ضلعی - برجک های شکل در چهار گوشه دیوار قرار دارند
[ترجمه ترگمان]Octagon - shapedturrets روی چهار گوشه دیوار لم می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Look, it is in a shape of octagon and it has eight extending eaves, with yellow glazed tiles on the roofs.
[ترجمه گوگل]نگاه کنید، به شکل هشت ضلعی است و دارای هشت پیش امدگی امتدادی است که روی سقف آن کاشی های لعابدار زرد رنگ است
[ترجمه ترگمان]نگاه کنید، آن به شکل هشت ضلعی است و آن هشت ناودان بزرگ دارد، با کاشی های زرد براق روی سقف ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The historic MG octagon is retained, but given a striking new look that completely refreshes the brand image.
[ترجمه گوگل]هشت ضلعی تاریخی MG حفظ شده است، اما ظاهری جدید و خیره کننده دارد که تصویر برند را کاملاً تازه می کند
[ترجمه ترگمان]هشت ضلعی تاریخی مرحله میانی حفظ می شود، اما با توجه به ظاهر جدیدی که تصویر برند را کامل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the Octagon of Maoping in which Mao Zedong used to live we seemed to have seen the silhouette of the great man wielding his writing brush energetically.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید در هشت ضلعی مائوپینگ که مائو تسه تونگ در آن زندگی می کرد، ما شبح مرد بزرگی را دیدیم که با انرژی قلم موی نوشتاری خود را به کار می برد
[ترجمه ترگمان]در the of که در آن مایو تسه تونگ برای زندگی به کار می رفت، به نظر می رسید که تصویر سایه مردی بزرگ را که قلم مو را به شدت به دست گرفته است، دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Come on, let's go find an octagon.
[ترجمه گوگل]بیا برویم یک هشت ضلعی پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یک هشت ضلعی پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Here, the old central tower over the crossing was replaced by the unique octagon and lantern.
[ترجمه گوگل]در اینجا، برج مرکزی قدیمی بر فراز گذرگاه با هشت ضلعی و فانوس منحصر به فرد جایگزین شد
[ترجمه ترگمان]در اینجا، برج قدیمی مرکزی روی پل به وسیله the و lantern جایگزین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هشت وجهی (اسم)
octagon

هشت گونه (اسم)
octagon

چیز هشت گوشه (اسم)
octagon

تخصصی

[شیمی] هشت گوشه
[ریاضیات] هشت ضلعی

انگلیسی به انگلیسی

• plane figure with eight angles and eight sides
an octagon is a flat geometrical shape that has eight straight sides.

پیشنهاد کاربران

pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی
دوستان دقت کنید که g در تمام این کلمات �گ� تلفظ می شود
رینگ هنرهای رزمی ترکیبی

بپرس