occident

/ˌɑːksəˈdent//ˈɒksɪdənt/

معنی: مغرب، مغرب زمین، غرب، باختری
معانی دیگر: (شعر قدیم) باختر، باختر، اروپا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (cap.) the countries of Europe and the Western Hemisphere (usu. prec. by the).

جمله های نمونه

1. The Occident at that precise moment is nothing but a mirror.
[ترجمه گوگل]غروب در آن لحظه دقیق چیزی جز یک آینه نیست
[ترجمه ترگمان]غرب در آن لحظه چیزی جز آینه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Use totally enclosed type occident compressor with high quality and import accessories from famous factories.
[ترجمه گوگل]استفاده از کمپرسور کاملا بسته با کیفیت بالا و واردات لوازم جانبی از کارخانه های معروف
[ترجمه ترگمان]از نوع کاملا بسته کمپرسور با کیفیت بالا و لوازم وارداتی از کارخانجات معروف استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The aesthetics system of the Occident bridges has been gradually established since the late 1960's.
[ترجمه گوگل]سیستم زیبایی شناسی پل های غرب به تدریج از اواخر دهه 1960 ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]سیستم زیبایی شناسی پل های غربی به تدریج از اواخر دهه ۱۹۶۰ ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Our goods export to Asian Thailand Arabia and occident place.
[ترجمه گوگل]صادرات کالاهای ما به آسیای تایلند عربستان و محل غرب
[ترجمه ترگمان]کالاهای ما به کشورهای آسیایی تایلند و occident صادر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Knowledge about this great civilisation came to the Occident indirectly however in its Greek version. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]دانش در مورد این تمدن بزرگ به طور غیر مستقیم اما در نسخه یونانی آن به غرب رسید فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]دانش در مورد این تمدن بزرگ به طور غیر مستقیم به زبان یونانی آن، به غرب رسید فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am crazy about Occident music and culture.
[ترجمه گوگل]من دیوانه موسیقی و فرهنگ غرب هستم
[ترجمه ترگمان]من دیوانه سازها و فرهنگ غرب هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our products spreader and spreader to the Occident, southeast of Asia and so on.
[ترجمه گوگل]پخش کننده و پخش کننده محصولات ما به غرب، جنوب شرق آسیا و غیره
[ترجمه ترگمان]محصولات ما پخش کننده و پخش کننده را به غرب، جنوب شرقی آسیا و غیره پخش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Almost every great occident philosopher discussed this problem after Descartes.
[ترجمه گوگل]تقریباً همه فیلسوفان بزرگ غرب این مسئله را پس از دکارت مطرح کردند
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر فیلسوف بزرگ occident پس از دکارت این مساله را مورد بحث و بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Another tradition that reached the Occident was that of Jewish mysticism.
[ترجمه گوگل]سنت دیگری که به غرب رسید، عرفان یهودی بود
[ترجمه ترگمان]سنت دیگری که به غرب رسید، نوعی عرفان یهودی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most of production are vended to occident, Europe and America, Japen, Korea, Southeast Asia, etc.
[ترجمه گوگل]بیشتر تولیدات به کشورهای غرب، اروپا و آمریکا، ژاپن، کره، آسیای جنوب شرقی و غیره فروخته می شود
[ترجمه ترگمان]بیشتر تولید مثل occident، اروپا و آمریکا، Japen، کره، آسیای جنوب شرقی و غیره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is no doubt because in science and invention the Occident is so far ahead Of the Orient.
[ترجمه گوگل]این بدون شک است زیرا در علم و اختراع غرب بسیار جلوتر از مشرق زمین است
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که در علم و اختراع، غرب از شرق خیلی جلوتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The trace, that the feathers had left throughout the initiatory travel, became the Road of Silk, connecting the East to the Occident and allowing the exchange and the sharing of the knowledge.
[ترجمه گوگل]اثری که پرها در طول سفر آغازین از خود به جا گذاشته بودند، به جاده ابریشم تبدیل شد که شرق را به غرب متصل می کرد و امکان تبادل و اشتراک دانش را فراهم می کرد
[ترجمه ترگمان]این اثر، که پره ای سراسر سفر initiatory را ترک کرده بودند، به جاده ابریشم تبدیل شد، شرق را به غرب وصل کرد و به تبادل و تقسیم دانش کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For the nonce, the credit card industry of China drops behind the occident countries. It shows that it has a large developed chance.
[ترجمه گوگل]برای همیشه، صنعت کارت اعتباری چین از کشورهای غربی عقب تر است این نشان می دهد که شانس توسعه زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، صنعت کارت اعتباری چین در پشت کشورهای occident قرار دارد این نشان می دهد که یک شانس بزرگ توسعه یافته دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Most of our clients are foreign capital enterprises whichmanaging and venturing from the occident.
[ترجمه گوگل]اکثر مشتریان ما شرکت های سرمایه خارجی هستند که مدیریت و سرمایه گذاری از غروب را انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]اکثر مشتریان ما شرکت های سرمایه گذاران خارجی هستند که از شرکت occident venturing
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The last chapter is a brief introduction of Pearl Buck's great contribution to the cultural exchanges between the Occident and the Orient and the dissemination of Chinese culture.
[ترجمه گوگل]فصل آخر معرفی مختصری از سهم بزرگ پرل باک در مبادلات فرهنگی بین غرب و شرق و اشاعه فرهنگ چینی است
[ترجمه ترگمان]فصل آخر معرفی کوتاهی از نقش بزرگ پرل باک در تبادلات فرهنگی بین غرب و شرق و انتشار فرهنگ چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مغرب (اسم)
sunset, occident, west

مغرب زمین (اسم)
occident, west

غرب (اسم)
occident, west, western countries

باختری (صفت)
occident, western, westerly

انگلیسی به انگلیسی

• western hemisphere; europe and america

پیشنهاد کاربران

بپرس