1. on ceremonious occasions the church is lavishly decorated
در مراسم سنتی کلیسا را کاملا آذین بندی می کنند.
2. on sundry occasions
در مواقع متعدد
3. he wears a tie only on special occasions
او فقط در مواقع بخصوصی کراوات می زند.
4. the city is decorated only on festal occasions
فقط در مواقع جشن و سرور شهر را آذین بندی می کنند.
5. On the rare occasions when they met he hardly even dared speak to her.
[ترجمه گوگل]در موارد نادری که آنها ملاقات می کردند، او حتی جرأت نمی کرد با او صحبت کند
[ترجمه ترگمان]در مواقع نادری که یکدیگر را می دیدند، حتی جرات حرف زدن با او را هم نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مواقع نادری که یکدیگر را می دیدند، حتی جرات حرف زدن با او را هم نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We had met on two previous occasions.
[ترجمه گوگل]ما در دو نوبت قبلی همدیگر را ملاقات کرده بودیم
[ترجمه ترگمان]در دو مورد قبلی همدیگر را ملاقات کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دو مورد قبلی همدیگر را ملاقات کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It was the first of many such occasions.
[ترجمه گوگل]این اولین مورد از بسیاری از چنین مناسبت ها بود
[ترجمه ترگمان]این اولین بار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این اولین بار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I've met him before on two previous occasions.
[ترجمه گوگل]من قبلاً در دو مورد قبلی با او ملاقات کرده بودم
[ترجمه ترگمان]قبلا در این دو مورد اخیر او را ملاقات کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبلا در این دو مورد اخیر او را ملاقات کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I can remember very few occasions when he had to cancel because of ill health.
[ترجمه گوگل]من می توانم موارد بسیار کمی را به خاطر بیاورم که او مجبور شد به دلیل بیماری لغو کند
[ترجمه ترگمان]من به یاد می آورم که وقتی او مجبور شد به خاطر سلامت بیمار، آن را لغو کند، چند بار به یاد می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به یاد می آورم که وقتی او مجبور شد به خاطر سلامت بیمار، آن را لغو کند، چند بار به یاد می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Owen was unlucky not to score on two occasions.
[ترجمه گوگل]اوون دو بار بدشانس بود که گل نزد
[ترجمه ترگمان]اوون \"بدشانس بود که دو بار موفق نشد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اوون \"بدشانس بود که دو بار موفق نشد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I've seen Jana with them on several occasions.
[ترجمه گوگل]من جانا را چندین بار با آنها دیدم
[ترجمه ترگمان]بارها دیده ام که آن ها را در چندین بار دیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بارها دیده ام که آن ها را در چندین بار دیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. On many occasions demonstrators were bound over to keep the peace.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد تظاهرکنندگان ملزم به حفظ صلح بودند
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد تظاهر کنندگان ملزم به حفظ صلح بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد تظاهر کنندگان ملزم به حفظ صلح بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. On two occasions she had peeked at him through a crack in the wall.
[ترجمه گوگل]دو بار از شکاف دیوار به او نگاه کرده بود
[ترجمه ترگمان]دو مرتبه از شکاف دیوار نگاهی به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو مرتبه از شکاف دیوار نگاهی به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They have been seen together on two separate occasions.
[ترجمه گوگل]آنها در دو نوبت جداگانه با هم دیده شده اند
[ترجمه ترگمان]در دو گونه موارد یکدیگر را دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دو گونه موارد یکدیگر را دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We met on several occasions to discuss the issue.
[ترجمه گوگل]ما چندین بار ملاقات کردیم تا در مورد این موضوع صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در چندین مورد برای بحث در مورد این مساله ملاقات کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما در چندین مورد برای بحث در مورد این مساله ملاقات کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید