معنی: کند ذهن، بی حس، منفرجهمعانی دیگر: (زاویه - بیش از 90 و کمتر از 180 درجه) منفرجه، گشاده، باز، خنگ، دیر فهم، پخمه، پراکنده و مبهم (مانند برخی دردها)، کند (در برابر: تیز یا برنده sharp)، نا برنده، سر پهن، کند نوک، زاویه 09 تا 081 درجه
• (1)تعریف: of an angle, greater than ninety degrees and less than 180 degrees. • متضاد: acute • مشابه: oblique
• (2)تعریف: not keen or quick to notice, feel, or comprehend; dull or insensitive. • مترادف: blunt, dull, impassive, insensate, insensible, insensitive, stolid, unfeeling • متضاد: astute, clever • مشابه: bovine, callous, crass, crude, dense, slow, stupid, thick, thick-skinned
- She was utterly annoyed with him, but being a bit obtuse, he failed to recognize it.
[ترجمه گوگل] او کاملاً از او عصبانی بود، اما از آنجایی که کمی گنگ بود، نتوانست آن را تشخیص دهد [ترجمه ترگمان] از او به کلی رنجیده خاطر شده بود، اما کمی دورتر از آن بود که بتواند آن را تشخیص دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3)تعریف: rounded or blunt at the tip. • مترادف: blunt, dull • متضاد: acute • مشابه: pointless, round, rounded
جمله های نمونه
1. an obtuse angle
زاویه ی منفرجه
2. an obtuse pain
درد مبهم
3. she was too obtuse to take my hint
او آنقدر خنگ بود که اشاره ی مرا درک نکرد.
4. I've really been very obtuse and stupid.
[ترجمه گوگل]من واقعاً خیلی گنگ و احمق بوده ام [ترجمه ترگمان]من واقعا احمق و احمق بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's being deliberately obtuse.
[ترجمه گوگل]او عمداً گنگ می شود [ترجمه ترگمان]او عمدا خنگ بازی در می اورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. 'But why?' said Charles, being deliberately obtuse.
[ترجمه علوی] اما چرا؟ چارلز که عمدا خودش رو به خنگی زده بود پرسید
|
[ترجمه گوگل]'اما چرا؟' چارلز که عمدا مبهم بود گفت [ترجمه ترگمان]اما چرا؟ شارل که از عمد خنگ بود گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Perhaps I'm being obtuse, but what has all this got to do with me?
[ترجمه علوی] شاید خنگ باشم، اما اینا چه ربطی به من داره؟
|
[ترجمه گوگل]شاید من دارم کج رفتار می کنم، اما همه اینها چه ربطی به من دارد؟ [ترجمه ترگمان]شاید من کندذهن هستم، اما این چه ربطی به من دارد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Heather tried to be as obtuse as she could.
[ترجمه گوگل]هدر سعی کرد تا جایی که میتوانست گنگ باشد [ترجمه ترگمان] هدر سعی کرد تا جایی که می تونست آروم تر عمل کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We shall never know because the obtuse camera angle, from midwicket, provided insufficient evidence.
[ترجمه گوگل]ما هرگز نخواهیم فهمید زیرا زاویه مبهم دوربین، از میانه، شواهد کافی را ارائه نمی دهد [ترجمه ترگمان]ما هرگز نمی دانیم چرا که زاویه منفرجه، از midwicket، شواهد کافی را فراهم می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It had strange obtuse teeth, he thought it was part of an old church clock. Very elegant tapered spoke-arms.
[ترجمه گوگل]دندانهای منفرد عجیبی داشت، او فکر میکرد که بخشی از ساعت کلیسای قدیمی است بازوهای مخروطی بسیار زیبا [ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که این قسمتی از یک ساعت قدیمی کلیسای قدیمی است خیلی با سلیقه و با ملایمت حرف می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Are you being deliberately obtuse?
[ترجمه گوگل]آیا شما عمدا لجبازی می کنید؟ [ترجمه ترگمان]تو از عمد خنگ بازی در میاری؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Even the deeply obtuse can be seized by kamikaze zeal.
[ترجمه گوگل]غیرت کامیکازه حتی افراد عمیقاً مبهم را می توان گرفت [ترجمه ترگمان]حتی the های روانی هم میتونه توسط zeal kamikaze تسخیر شده باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. How today's youngsters are obtuse!
[ترجمه گوگل]چقدر جوان های امروزی کثیف هستند! [ترجمه ترگمان]نوجوانان امروزی چقدر ساده لوح هستند! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Let be the obtuse angle between two adjacent faces of the solid.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید زاویه منفرد بین دو وجه مجاور جسم جامد باشد [ترجمه ترگمان]اجازه دهید زاویه منفرجه میان دو چهره مجاور جامد باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He was either normally stupid or being deliberately obtuse.
[ترجمه گوگل]او یا معمولاً احمق بود یا عمداً گنگ بود [ترجمه ترگمان]او یا در حالت عادی احمق یا کودن بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[زمین شناسی] منفرجه، باز کُند و بی نوک یا گرد شده مانند آنچه که در یک برگ وجود دارد. [ریاضیات] منفرجه، منفرجه الزاویه، منفرج الزاویه
انگلیسی به انگلیسی
• slow, foolish, stupid; blunt; of an angle between 90 and 180 degrees (geometry); having blunt-tipped leaves (botany) someone who is obtuse has difficulty understanding things, or makes no effort to understand them; a formal use. an obtuse angle is between 90? and 180?; a technical term in mathematics. an obtuse angle is between 90? and 180?; a technical term in mathematics. an obtuse angle is between 90? and 180?; a technical term in mathematics.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Slow to understand or perceive 🧠🙄 🔍 مترادف: Dull ✅ مثال: His obtuse reaction to the simple question surprised everyone in the meeting.
obtuse ( زیست شناسی - علوم گیاهی ) واژه مصوب: نوک کند تعریف: ویژگی حاشیه های رأسی یا قاعده ای تقریباً راست با زاویۀ تقاطع بیش از 90 درجه
1. annoyingly insensitive or slow to understand Dumb Dull Insensitive 2. Blunt
۱ - زاویه منفجره 1a: not pointed or acute : BLUNT b ( 1 ) of an angle : exceeding 90 degrees but less than 180 degrees ( 2 ) : having an obtuse angle an obtuse triangle cof a leaf : rounded at the free end ... [مشاهده متن کامل]
کند ذهن 2a: lacking sharpness or quickness of sensibility or intellect : INSENSITIVE, STUPID He is too obtuse to take a hint. - نامفهوم b: difficult to comprehend : not clear or precise in thought or expression It is also, unfortunately, ill - written, and at times obtuse and often trivial.