obturator


مسدود کننده، شامه مسدده، ماهیچه مسدده

جمله های نمونه

1. L the femoral nerve, the obturator nerve and the communicating branch are liable to injury in the front of the ligamentum iliolumbale.
[ترجمه گوگل]L عصب فمورال، عصب انسداد و شاخه ارتباطی در معرض آسیب در جلوی لیگامنتوم iliolumbale هستند
[ترجمه ترگمان]عصب ران، عصب obturator و شاخه ارتباطی ممکن است در جلوی ligamentum iliolumbale آسیب ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In 87 sides (78%) of the pelvis, the obturator nerve was in the front of the obturator artery and the obturator vein.
[ترجمه گوگل]در 87 طرف (78%) لگن، عصب مسدود کننده در جلوی شریان مسدود کننده و ورید مسدود کننده قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در ۸۷ طرف (۷۸ %)از لگن، عصب obturator در جلوی سرخرگ ریوی و سیاه رگ ریوی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The presence rate of anastomosis between the obturator artery and medial circumflex femoral artery was 95% within the gracilis, mostly in a microvascular anastomosis type.
[ترجمه گوگل]میزان حضور آناستوموز بین شریان انسدادی و شریان فمورال سیرکومفلکس داخلی 95 درصد در داخل گراسیلیس بود که بیشتر در نوع آناستوموز میکروواسکولار بود
[ترجمه ترگمان]میزان حضور of بین سرخرگ obturator و شریان ران استخوان ران در داخل the، که بیشتر در نوع microvascular microvascular قرار داشت، ۹۵ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No complications such as obturator nerve reflex, bladder perforation, or overhydration occurred. No blood transfusion was required.
[ترجمه گوگل]هیچ عارضه ای مانند رفلکس عصب انسدادی، سوراخ شدن مثانه یا آبرسانی بیش از حد رخ نداد نیازی به انتقال خون نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ مشکلی مثل reflex عصبی غیر ارادی، perforation مثانه، یا overhydration رخ نداده است نیازی به انتقال خون نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This obturator can satisfy requirement of rocket engine on the interior ballistic and exterior ballistic.
[ترجمه گوگل]این مسدود کننده می تواند نیاز موتور موشک را در بالستیک داخلی و بیرونی بالستیک برآورده کند
[ترجمه ترگمان]این obturator می تواند نیاز به موتور راکت را بر روی بالیستیک درونی و موشک های بالستیک خارجی ارضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The papilla tissue, the papilla on the style, which acts as stigma and the funicular obturator are united as a whole.
[ترجمه گوگل]بافت پاپیلا، پاپیلا روی استایل که به عنوان کلاله عمل می کند و مسدود کننده فونیکولار به عنوان یک کل متحد می شوند
[ترجمه ترگمان]بافت papilla، the در سبک، که به عنوان کلاله و the obturator عمل می کند، به عنوان یک کل متحد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The trend is now to be micro - traumatic for tissue and I'm freeing this from obturator nerve.
[ترجمه گوگل]این روند در حال حاضر میکرو آسیب زا برای بافت است و من این را از عصب مسدود کننده رها می کنم
[ترجمه ترگمان]این روند در حال حاضر برای بافت آسیب دیده است و من این را از عصب obturator آزاد می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The paper introduces the new application of plastics and its composites in ordnance, including using them as materials for armor, gun barrel, rotating band, obturator and sabot.
[ترجمه گوگل]این مقاله کاربرد جدید پلاستیک ها و کامپوزیت های آن را در مهمات معرفی می کند، از جمله استفاده از آنها به عنوان مواد زره، لوله تفنگ، نوار دوار، پرکننده و سابوت
[ترجمه ترگمان]این مقاله کاربرد جدیدی از پلاستیک ها و کامپوزیتهای آن را در انبار مهمات، از جمله استفاده از آن ها به عنوان مواد برای زره، لوله تفنگ، باند دوار، obturator و sabot معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Waterloo at the end of the ovary in the extraperitoneal organization, obturator through blood vessels and nerves.
[ترجمه گوگل]واترلو در انتهای تخمدان در سازمان خارج صفاقی، انسداد عروق خونی و اعصاب
[ترجمه ترگمان]واترلو در پایان تخمدان سازمان extraperitoneal، از طریق رگ های خونی و عصب ها جدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Methods: In 30 adult pelvic specimens fixed with formalin, the obturator artery was dissected.
[ترجمه گوگل]روش کار: در 30 نمونه لگن بالغ فیکس شده با فرمالین، شریان مسدود کننده تشریح شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: در ۳۰ نمونه لگن بزرگسالان که با formalin ثابت شده اند، سرخرگ obturator تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Other: PVC window coatings, construction and installation for polyurethane foam filled plastic obturator.
[ترجمه گوگل]سایر موارد: پوشش های پنجره پی وی سی، ساخت و نصب برای اپتوراتور پلاستیکی پر شده از فوم پلی اورتان
[ترجمه ترگمان]سایر موارد: پوشش پنجره PVC، ساخت و نصب برای فوم فلزی از پلی اورتان ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective : To study the effect of lymphatic coloration on dissecting the obturator nodes.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر رنگ لنفاوی بر تشریح گره های مسدود کننده
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه اثر coloration lymphatic بر تشریح گره های obturator
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Coronary artery is proboscis and ramus of inferior epigastric artery and obturator artery.
[ترجمه گوگل]شریان کرونری پروبوسیس و راموس شریان اپی گاستریک تحتانی و شریان مسدود کننده است
[ترجمه ترگمان]سرخرگ ریوی proboscis و ramus از سرخرگ epigastric تحتانی و سرخرگ obturator است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Occasionally, bladder injury may be suspected on plain radiography when there is a 'pear-shaped' bladder, with a paralytic ileus and loss of obturator fat planes.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات ممکن است در رادیوگرافی ساده زمانی که مثانه ای گلابی شکل، همراه با ایلئوس فلج و از دست دادن سطوح چربی انسداد وجود دارد، مشکوک به آسیب مثانه باشیم
[ترجمه ترگمان]برخی اوقات، آسیب مثانه در radiography ساده زمانی که یک مثانه گلابی شکل وجود دارد، با a paralytic و از دست دادن هواپیماهای بدون چربی، مشکوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that obturates, that which closes or obstructs

پیشنهاد کاربران

سدادی ( اسم ) : 1. سیم یا میله ای درونِ لوله یا سوزن توخالی برای سوراخ کردن بافت ها یا کارگذاشتن سوزن های مکشی 2. نوعی دندان برداشتنی که هم نقص کام را می بندد و هم دندان مصنوعی برای اهداف زیبایی دارد.
سدادی

بپرس