فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: obtains, obtaining, obtained
حالات: obtains, obtaining, obtained
• : تعریف: to gain possession of; acquire.
• مترادف: acquire, gain, get, pick up, procure, secure
• مشابه: accession, achieve, annex, attain, buy, earn, garner, grab, purchase, reap, receive, take, win
• مترادف: acquire, gain, get, pick up, procure, secure
• مشابه: accession, achieve, annex, attain, buy, earn, garner, grab, purchase, reap, receive, take, win
- He obtained his college degree in just three years.
[ترجمه مهدی نجفی] در عرض این سه سال مدرک دانشگاهی اش را گرفت|
[ترجمه محسن جی] او مدرک دانشگاهی اش را فقط در عرض سه سال گرفت!|
[ترجمه گوگل] او فقط در سه سال مدرک دانشگاهی خود را گرفت[ترجمه ترگمان] او مدرک دانشگاهی خود را در عرض سه سال به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The police asked him where he had obtained the stolen property.
[ترجمه محمد] پلیس از او پرسید، مال دزدی از کجا به دست او آمده است.|
[ترجمه محدثه] پلیس از او پرسید که مال دزدی را از کجا به دست آورده است|
[ترجمه گوگل] پلیس از او پرسید که اموال مسروقه را از کجا به دست آورده است[ترجمه ترگمان] پلیس از او پرسید که از کجا پول دزدیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: obtainable (adj.)
مشتقات: obtainable (adj.)
• : تعریف: to be customary; prevail.
• مترادف: endure, prevail, reign, remain, rule
• مشابه: apply, be, exist, linger, persist, stand, survive
• مترادف: endure, prevail, reign, remain, rule
• مشابه: apply, be, exist, linger, persist, stand, survive
- The traditional values of the founders of this community still obtain here.
[ترجمه محسن جی] ارزش های سنتی بنیان گذاران این کامیونیتی هنوز اینجا حکم فرماست|
[ترجمه گوگل] ارزش های سنتی بنیانگذاران این جامعه هنوز هم در اینجا به دست می آید[ترجمه ترگمان] ارزش های سنتی بنیانگذاران این جامعه هنوز در اینجا به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید