انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
دست و پاگیر بودن و مایه مزاحمت
سدشدگی و بسته شدن راه
بندآمدگی و گرفتگی
گرفتگی ومسدود شدن مجاری اعضای مختلف بدن
بندآمدگی و گرفتگی
گرفتگی ومسدود شدن مجاری اعضای مختلف بدن
آقای فرانک ادعا کرد که آقای بلک در جلسات رفتار پرخاشگرانه و ممانعت کننده ای داشته است.
... [مشاهده متن کامل]
به رانندگانی که به طور مسدود کننده در Redhill و Reigate پارک می کنند ، باید از طریق شورای مشترک و سرویس خدمات اورژانس نسبت به پیگرد قانونی هشدار داده شود.
مسئله این است که هم نویسنده و هم خواننده مرورهایی از این قبیل کارها را ساده ترجیح می دهند و معیارهای عملکرد بسیار ساده هستند ، شاید به طور انسدادی اینگونه باشد.
Obstructively= ممانعت کننده، به طور مسدود کننده، به طور انسدادی