obstructionism

/əbˈstrəkʃəˌnɪzəm//əbˈstrʌkʃənɪzəm/

معنی: اشکالتراشی
معانی دیگر: خرابکاری

جمله های نمونه

1. The government were defeated by the obstructionism of their opponents.
[ترجمه گوگل]دولت با مانع تراشی مخالفان خود شکست خورد
[ترجمه ترگمان]دولت با شکست رقبای آن ها شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Obstructionism is generally most evident at the stage of implementing a law.
[ترجمه گوگل]انسدادگرایی عموماً در مرحله اجرای قانون بیشتر مشهود است
[ترجمه ترگمان]obstructionism به طور کلی در مرحله اجرای یک قانون مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such obstructionism is a major contributor to delay and the high cost of litigation.
[ترجمه گوگل]چنین انسدادی عامل اصلی تاخیر و هزینه بالای دادرسی است
[ترجمه ترگمان]چنین obstructionism عامل اصلی تاخیر و هزینه بالای دعوی حقوقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was able partly to overcome continuing obstructionism by using techniques of regression analysis to estimate load characteristics.
[ترجمه گوگل]او توانست تا حدی با استفاده از تکنیک های تحلیل رگرسیون برای تخمین ویژگی های بار بر انسداد مداوم غلبه کند
[ترجمه ترگمان]او تا حدی قادر بود تا با استفاده از تکنیک های تحلیل رگرسیون برای برآورد ویژگی های بار بر obstructionism مداوم غلبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Relieved, perhaps, to have escaped the obstructionism of his officials in St Petersburg, the tsar responded favourably.
[ترجمه گوگل]تزار که شاید به خاطر فرار از مانع تراشی مقامات خود در سنت پترزبورگ راحت شده بود، پاسخ مثبت داد
[ترجمه ترگمان]تزار به خوبی پاسخ داد: ممکن است که ما از the مقامات در سنت پیترزبورگ جان سالم به در برده باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's the left that has suddenly embraced extralegal obstructionism.
[ترجمه گوگل]این چپ است که ناگهان انسداد فراقانونی را پذیرفته است
[ترجمه ترگمان]It که ناگهان غیرقانونی را در آغوش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Many NATO officials retort that it is French obstructionism that is soul - destroying.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مقامات ناتو پاسخ می دهند که این انسدادگرایی فرانسوی است که روح را نابود می کند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مقامات ناتو پاسخ می دهند که این obstructionism فرانسوی است که روح را نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The era of international bickering and cold war obstructionism has finally ended.
[ترجمه گوگل]دوران نزاع بین المللی و انسداد جنگ سرد سرانجام به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]دوره جنگ های بین المللی و جنگ سرد سرانجام به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Land for open tender, raising mortgage loans interest rates, the government's macroeconomic control why a lot of obstructionism ?
[ترجمه گوگل]زمین برای مناقصه آزاد، افزایش نرخ بهره وام های رهنی، کنترل اقتصاد کلان دولت چرا بسیاری از انسداد؟
[ترجمه ترگمان]زمین برای مناقصه باز، بالا بردن نرخ بهره وام های مسکن، اقتصاد کلان اقتصادی دولت و چرا تعداد زیادی از obstructionism ها؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But no matter who is chosen, he will still face Mr Ozawa's dogged obstructionism.
[ترجمه گوگل]اما مهم نیست که چه کسی انتخاب شود، او همچنان با انسداد سرسخت آقای اوزاوا مواجه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اما مهم نیست چه کسی انتخاب شود، هنوز با obstructionism dogged مواجه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Republicans are also paying a direct price for their obstructionism—surrendering what influence they might have had over impending legislation (and playing into Ms Pelosi's hands in the process).
[ترجمه گوگل]جمهوری خواهان همچنین بهای مستقیم برای مانع تراشی خود می پردازند - تسلیم شدن از تأثیری که ممکن است بر قوانین قریب الوقوع داشته باشند (و در این روند به دست خانم پلوسی بازی می کنند)
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان همچنین یک قیمت مستقیم را برای تسلیم شدن خود پرداخت می کنند - تسلیم شدن چه تاثیری ممکن است بر قانونگذاری در شرف وقوع داشته باشند (و با دست خانم پلوسی در این روند بازی می کنند)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشکالتراشی (اسم)
obstructionism

انگلیسی به انگلیسی

• systematic disturbance; intentional impeding (e.g. of legislation)
obstructionism is the practice or policy of deliberately delaying or preventing legal, business, or parliamentary operations.

پیشنهاد کاربران

obstructionism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: نصاب‏شکنی 2
تعریف: استفادۀ سامانمند از عدم حضور عمدی گروهی از نمایندگان در هنگام رأی گیری به عنوان یک حربه

بپرس