obstruction of justice

جمله های نمونه

1. He was found guilty of obstruction of justice .
[ترجمه گوگل]او به اتهام ممانعت از اجرای عدالت مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]اون محکوم به جلوگیری از اجرای عدالت بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hall was found guilty of perjury and obstruction of justice.
[ترجمه گوگل]هال به اتهام شهادت دروغ و ممانعت از اجرای عدالت مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]سرسرای بزرگ از شهادت دروغ و جلوگیری از عدالت گناهکار شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The extradition attempts on charges of obstruction of justice failed primarily because of allegations of the torture of witnesses.
[ترجمه گوگل]تلاش برای استرداد به اتهام ممانعت از اجرای عدالت، عمدتاً به دلیل ادعاهای شکنجه شاهدان شکست خورد
[ترجمه ترگمان]تلاش های استرداد مجرمین به اتهام ممانعت از شکنجه در وهله نخست به دلیل اتهامات شکنجه شاهدان به شکست انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kane could be charged with obstruction of justice for refusing to cooperate with authorities.
[ترجمه گوگل]کین ممکن است به دلیل امتناع از همکاری با مقامات به ممانعت از اجرای عدالت متهم شود
[ترجمه ترگمان]کین نمی تواند به دلیل امتناع از هم کاری با مقامات متهم به ممانعت از عدالت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the investigation has widened to include possible obstruction of justice and other questionable acts.
[ترجمه گوگل]اما تحقیقات گسترده تر شده و شامل ممانعت احتمالی عدالت و سایر اعمال مشکوک می شود
[ترجمه ترگمان]اما تحقیقات گسترش یافته اند تا انسداد احتمالی عدالت و دیگر اقدامات سوال برانگیز را در بر گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the Watergate scandal, obstruction of justice was number one in the articles of impeachment approved by the House Judiciary Committee.
[ترجمه گوگل]در رسوایی واترگیت، ممانعت از اجرای عدالت شماره یک در مواد استیضاح مصوب کمیته قضایی مجلس نمایندگان بود
[ترجمه ترگمان]در رسوایی واترگیت، مسدود کردن عدالت شماره یک در مواد استیضاح توسط کمیته قضایی مجلس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Last year, prosecutors charged him with obstruction of justice.
[ترجمه گوگل]سال گذشته، دادستان او را به ممانعت از اجرای عدالت متهم کرد
[ترجمه ترگمان]سال گذشته، دادستان ها او را به ممانعت از عدالت متهم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She went to jail for obstruction of justice, conspiracy and making false statements.
[ترجمه گوگل]او به جرم ممانعت از اجرای عدالت، توطئه و اظهارات نادرست به زندان رفت
[ترجمه ترگمان]او برای ممانعت از عدالت، توطئه و ایجاد اظهارات نادرست به زندان رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conley was indicted for perjury and obstruction of justice. At trial he was convicted and sentenced to 34 months in prison.
[ترجمه گوگل]کانلی به شهادت دروغ و ممانعت از اجرای عدالت متهم شد در دادگاه او مجرم شناخته شد و به 34 ماه زندان محکوم شد
[ترجمه ترگمان]Conley به خاطر شهادت دروغ و جلوگیری از عدالت تحت تعقیب بوده است در طی محاکمه وی محکوم شد و به ۳۴ ماه زندان محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your administration is involved in the obstruction of justice, the bribing of witnesses, the forging of papers, wire-tapping, perjury, and using the mails to defraud.
[ترجمه گوگل]دولت شما در ممانعت از اجرای عدالت، رشوه دادن به شاهدان، جعل اسناد، استراق سمع، شهادت دروغ، و استفاده از نامه ها برای کلاهبرداری دخالت دارد
[ترجمه ترگمان]دولت شما در ممانعت از عدالت، رشوه دادن به شاهدان، جعل اسناد، ضرب و شتم، شهادت دروغ، و استفاده از mails به defraud دست داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He pled guilty to obstruction of justice in exchange for testimony against two other defendants.
[ترجمه گوگل]او در ازای شهادت علیه دو متهم دیگر به ممانعت از اجرای عدالت اعتراف کرد
[ترجمه ترگمان]او ابراز بیگناهی کرد تا در مقابل شهادت دو متهم دیگر از عدالت جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Barai and Longueuil were also charged with obstruction of justice for allegedly attempting to destroy evidence following media reports in November, 2010 about the insider-trading investigation.
[ترجمه گوگل]Barai و Longueuil همچنین به دلیل تلاش برای از بین بردن شواهد پس از گزارش های رسانه ها در نوامبر 2010 در مورد تحقیقات مربوط به تجارت خودی متهم به ممانعت از اجرای عدالت شدند
[ترجمه ترگمان]Barai و Longueuil نیز متهم به ممانعت از عدالت به اتهام تلاش برای نابود کردن شواهد در پی گزارش های رسانه ها در نوامبر ۲۰۱۰ در مورد تحقیقات مربوط به تجارت داخلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your interference is an obstruction of justice.
[ترجمه گوگل]دخالت شما مانع عدالت است
[ترجمه ترگمان]دخالت تو مانع اجرای عدالت - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was acquitted on the obstruction of justice charge and, according to press reports, the jury deadlocked 7-5 for acquittal on the contempt charges.
[ترجمه گوگل]او به دلیل ممانعت از اجرای عدالت تبرئه شد و طبق گزارش های مطبوعاتی، هیئت منصفه با نتیجه 7-5 برای تبرئه از اتهامات اهانت به بن بست رسید
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش رسانه ها، هیات منصفه به اتهام اهانت به اتهامات توهین به تساوی ۷ - ۷ برای تبرئه از اتهام قضایی تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] ممانعت از اجرای عدالت

انگلیسی به انگلیسی

• prevention of justice, hindering of justice

پیشنهاد کاربران

1 - مانع شدن از اجرای عدالت
ایجاد مانع در امر اجرای عدالت همچون شهادت دروغ , دستکاری مدارک یا هرگونه زد و بند
منع اجرای عدالت

بپرس