obsolescence

/ˌɑːbsəˈlesəns//ˌɒbsəˈlesns/

معنی: کهنگی، منسوخی، متروکیت، از رواج افتادگی
معانی دیگر: متروکی

جمله های نمونه

1. The aircraft was nearing obsolescence by early 194
[ترجمه گوگل]این هواپیما در اوایل سال 194 در حال منسوخ شدن بود
[ترجمه ترگمان]هواپیما در اوایل (۱۹۴)در حال نزدیک شدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Within earth science literature, the most important obsolescence study to date is that by Kohut.
[ترجمه گوگل]در ادبیات علوم زمین، مهم ترین مطالعه منسوخ تا به امروز، مطالعه کوهوت است
[ترجمه ترگمان]در ادبیات علوم زمین مهم ترین مطالعه از این تاریخ به دست کوه ات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many obsolescence measures have been derived to assist librarians in calculating shelf space allocation for journals.
[ترجمه گوگل]بسیاری از اقدامات منسوخ برای کمک به کتابداران در محاسبه تخصیص فضای قفسه برای مجلات به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اقدامات منسوخ برای کمک به کتابداران در محاسبه تخصیص فضای shelf برای مجلات به دست آمده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Obsolescence is a byarising from the use of the building.
[ترجمه گوگل]فرسودگی ناشی از استفاده از ساختمان است
[ترجمه ترگمان]obsolescence یک byarising از استفاده از ساختمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Expect Microsoft to continue the trend of planned obsolescence as it adheres to a regular release cycle.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود مایکروسافت به روند منسوخ شدن برنامه ریزی شده ادامه دهد زیرا به چرخه انتشار منظم پایبند است
[ترجمه ترگمان]انتظار داشته باشید که مایکروسافت روند of برنامه ریزی شده را ادامه دهد همانطور که به یک چرخه منظم آزاد پایبند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scarcity and planned obsolescence are rewarded in the short term, for it creates a 'turnover' of profit, while also making more jobs.
[ترجمه گوگل]کمبود و منسوخ شدن برنامه ریزی شده در کوتاه مدت پاداش می گیرد، زیرا باعث ایجاد "گردش" سود می شود و در عین حال مشاغل بیشتری را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]کمیابی و obsolescence برنامه ریزی شده در کوتاه مدت پاداش داده می شوند، چرا که یک گردش سود ایجاد می کند، در حالی که فرصت های بیشتری ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Protect your precious email data from data format obsolescence.
[ترجمه گوگل]از داده های ایمیل ارزشمند خود در برابر منسوخ شدن قالب داده محافظت کنید
[ترجمه ترگمان]از داده های ارزشمند الکترونیکی خود از فرمت داده ها محافظت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Loss from the sale, obsolescence, and loss of assets.
[ترجمه گوگل]زیان ناشی از فروش، منسوخ شدن و از بین رفتن دارایی
[ترجمه ترگمان]از فروش اموال، obsolescence و از دست دادن دارائی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There would be no "planned obsolescence, " where products are deliberately designed to wear out or break down.
[ترجمه گوگل]هیچ "منسوخ شدن برنامه ریزی شده" وجود نخواهد داشت، جایی که محصولات عمدا برای فرسودگی یا خراب شدن طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]در این صورت، هیچ \"منسوخ کردن\" وجود ندارد، که در آن محصولات به عمد طراحی شده اند تا فرسوده و یا شکسته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For enterprises and service providers, the use of network processors ensures against premature product obsolescence.
[ترجمه گوگل]برای شرکت‌ها و ارائه‌دهندگان خدمات، استفاده از پردازنده‌های شبکه از فرسودگی زودرس محصول تضمین می‌کند
[ترجمه ترگمان]برای شرکت ها و ارایه دهندگان خدمات، استفاده از پردازنده های شبکه برخلاف منسوخ شدن محصول زودهنگام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mobile phone technology is developing so quickly that many customers are concerned about obsolescence.
[ترجمه گوگل]فناوری تلفن همراه به سرعت در حال توسعه است که بسیاری از مشتریان نگران قدیمی بودن آن هستند
[ترجمه ترگمان]فن آوری تلفن همراه به سرعت در حال توسعه است که بسیاری از مشتریان در مورد آن نگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For the less scrupulous, this has become the age of the worker with built in obsolescence.
[ترجمه گوگل]برای افراد کمتر دقیق، این به سن کارگر با کهنگی ساخته شده تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]برای the کم تر، این به سن کارگران در منسوخ تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is also worth noting that an operating lease transfers the risk of obsolescence from the lessee to the lessor.
[ترجمه گوگل]همچنین شایان ذکر است که اجاره عملیاتی خطر منسوخ شدن را از مستاجر به موجر منتقل می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین شایان ذکر است که یک اجاره عملیاتی خطر of را از lessee به the منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Managers and executives faced with their own likely technical obsolescence are in some senses confronted with their own professional mortality.
[ترجمه گوگل]مدیران و مدیرانی که با فرسودگی فنی احتمالی خود مواجه می شوند، به نوعی با مرگ و میر حرفه ای خود مواجه می شوند
[ترجمه ترگمان]مدیران و مدیرانی که با obsolescence فنی احتمالی خود روبرو هستند در برخی از معانی با مرگ و میر حرفه ای خود روبرو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There has been a renewal of interest and research into questions of obsolescence, and storage costs.
[ترجمه گوگل]تجدید علاقه و تحقیق در مورد منسوخ شدن، و هزینه های ذخیره سازی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تجدید نظر و تحقیق در مورد منسوخ بودن و هزینه های ذخیره سازی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کهنگی (اسم)
decrement, archaism, obsolescence

منسوخی (اسم)
obsolescence

متروکیت (اسم)
obsolescence

از رواج افتادگی (اسم)
obsolescence

تخصصی

[حسابداری] نابابی
[عمران و معماری] کهنگی
[ریاضیات] قدیمی شدن، کهنگی و منسوخ شدن، کهنگی و فرسودگی

انگلیسی به انگلیسی

• state of being obsolete; state of being completely out of use due to the introduction of something new
obsolescence is the state of being no longer needed because something newer or more efficient has been invented.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : obsolescence
صفت ( adjective ) : obsolete / obsolescent
قید ( adverb ) : _
( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 )
( formal )
🖊 توضیح: the process of becoming obsolete or outdated and no longer used.
💡 معادل فارسی: کهنگی، فرسودگی
✅ مثال: Mobile phone technology is developing so quickly that many customers are concerned about obsolescence
obsolescence
obsolescence / ˌɑːbsəˈlesəns / / ˌɒbsəˈlesns /
معنی: کهنگی، منسوخی، متروکیت، از رواج افتادگی
معانی دیگر: متروکی
اضمحلال
( واژه ای بسیار عربی است اما در هر صورت کاربرد دارد )
اسقاطی
obsolescence ( noun ) = کهنگی، منسوخی، از رواج افتادگی، از رده خارج، فرسودگی
Definition = ویژگی منسوخ شدن/روند یا واقعیت تبدیل شدن به دمودگی و مدتی طولانی بلااستفاده/
examples :
1 - Mobile phone technology is developing so quickly that many customers are concerned about obsolescence.
...
[مشاهده متن کامل]

فناوری تلفن همراه به سرعت در حال توسعه است به طوری که بسیاری از مشتریان نگران از رواج افتادگیشان هستند.
2 - Older versions had passed into obsolescence and a new version was already on the market.
نسخه های قدیمی دیگر از رده خارج شده اند و نسخه جدیدی از آن در بازار موجود است.
3 - Depreciation refers to the loss of value of an asset due to age, wear and tear, and obsolescence.
استهلاک به از دست رفتن ارزش دارایی به دلیل افزایش سن ، فرسودگی و کهنه شدن اشاره دارد.
4 - Unless it changes, the industry faces the risk of technological obsolescence.
تا زمانی که تغییر نکند ، این صنعت با خطر منسوخ شدن تکنولوژیکی روبرو می شود.

منسوخ شدگی

اسقاط
از کار افتادگی
از دور خارج شدن، از رده خارج شدن
زوال
فرسودگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس